Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English
Persian
final instrument
معادل act final
Other Matches
final
نهائی
final
غایی
final
غایی قطعی
final
نهایی
final
پایانی
final
اخرین
final
قاطع
final
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final
قطعی
final
تهایی
final
مسابقه نهایی
final value
ارزش نهایی
final
فینال
final whistle
سوت پایان
[ورزش]
final goods
کالا برای مصرف نهائی
to have the final
[last]
word
<idiom>
حرف خود را به کرسی نشاندن
quarter-final
یک چهارم نهایی
final cinditions
شرایط فینال
final goods
کالای نهائی
final drive
محرکه محور عقب
final assembly
مونتاژ نهایی
final assembly
نصب نهایی
final drive
گرداننده نهایی
final cinditions
شرایط پایانی
final cut
برش نهایی
final decision
رای قطعی و نهایی
final demand
تقاضای نهائی
final destination
مقصد نهایی
final approach
مسیرنهایی فرود هواپیما
final approach
مسیر نهایی فرود
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
Is that your final word ?
همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final .
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
Cup Final
بازیفینال
final drive
چرخ گرداننده نهایی شنی
final award
رای قطعی
final acceptance
آزمایش قبولی نهایی ناو
final act
سند نهایی
final act
قطعنامه
final diameter
قطر نهایی
quarter final
یک چهارم نهایی
final temperature
درجه حرارت نهایی
final process
دستور اجرای حکم
final shaving
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
final report
گزارش نهایی
final result
نتیجه نهایی
final set
حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
final state
حالت پایانی
final term
جمله نهایی
final test
ازمایش نهائی
final velocity
سرعت نهایی
semi-final
مسابقات نیم پایانی
semi-final
نیم پایانی
semi-final
نیمه نهایی
final price
اخرین قیمت
final heading
مسیر پرواز نهایی
final heading
سمت پرواز یا حرکت نهایی
final invoice
صورت حساب نهایی
final judgement
حکم نهایی
final measurement
اندازه گیری نهایی
final protocol
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
final payment
پراخت نهائی
final position
وضعیت نهایی
final payment
پرداخت نهایی
final price
قیمت نهائی
final protective fires
اخرین اتشهای حفافتی
final awards judgements
احکام قطعی
full and final settlement
تسویه تمام و کمال
final coordination line
اخرین خط هماهنگیها
final setting time
مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
final protective line
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
final boiling point
نقطه جوش پایانی
The judge will have the final say on the matter.
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
and that is flat(final)!No arguments!
چون وچراهم ندارد !
final bomb release line
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
instrument
اسباب
instrument
الات دقیق
instrument
وسیله دوربین یا زاویه یاب
instrument
دستگاه
instrument
حربه
instrument
وسیله
instrument
ابزار
instrument
الت
instrument
وسیله سند
instrument
ادوات
instrument
الات اندازه گیری
instrument
سند
d.c. instrument
دستگاه اندازه گیری جریان دائم
instrument
آلت دست
instrument
اپارات وسیله دستگاه اندازه گیری
instrument
مستند
policy instrument
ابزار اجرای سیاست
period of instrument
دوره سنجه
portable instrument
سنجه دستی
precision instrument
سنجه دقیق
range of instrument
حد کار سنجه
recording instrument
دستگاه ضبط
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
null instrument
دستگاه صفر
negotiable instrument
سند قابل معامله
negotiable instrument
اسناد بهادار
measuring instrument
دستگاه اندازه گیری
negotiable instrument
سند قابل انتقال
mirror instrument
دستگاه اینه دار
recording instrument
سنجه ثبت کننده
recording instrument
دستگاه ثبات
instrument shelter
پناهگاهابزار
instrument pallet
غایقتجهیزات
instrument cluster
ابزارچندشاخه
stringed instrument
ساز زهی
instrument panels
پیشخوان ابزار
instrument panels
پهنهی ابزار
instrument panels
داشبرد
what instrument can you play?
کدام ساز را ...
what instrument can you play?
چه سازی میتوانیدبزنید
transit instrument
تکبد نما
tax instrument
ابزار مالیاتی
table instrument
وسیله رومیزی
switchboard instrument
سنجه تابلویی
surveying instrument
الات نقشه برداری
instrument unit
واحدلوازم
mathematical instrument
اسباب نگاره کشی
musical instrument
ساز
industrial instrument
دستگاه اندازه گیری صنعتی
instrument autotransformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
instrument board
تخته فرمان
instrument board
تابلوی وسائل اندازه گیری
instrument direction
سمت اندازه گیری شده
instrument direction
سمت زاویه یاب
instrument fkight
پرواز کور
instrument flight
پرواز کور
instrument flight
پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
induction instrument
دستگاه اندازه گیری القائی
wind instrument
الات موسیقی بادی
musical instrument
الت موسیقی
credit instrument
اسناد اعتباری
credit instrument
ابزار اعتباری
damping of instrument
خفیدگی سنجه
dashboard instrument
سنجههای داشبورد
drawing instrument
وسایل نقشه کشی
drawing instrument
وسایل رسم فنی
dynamometer instrument
توان سنج برقی
electrostatic instrument
دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی
induction instrument
دستگاه القائی
instrument transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
instrument transformer
مبدل سنجه ها
instrument of commerce
سند تجاری
instrument of assignment
سند انتقال
instrument of assignment
سند واگذاری
instrument landing
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
integrating instrument
سنجه کل
instrument landing
فرود کور
instrument lamp
لامپ سنجه ها
levelling instrument
وسیله ترازیابی
It is bound (most likely)to happen . The die is cast . It is final and irrevocable.
بروبرگردندارد ( قطعی وحتمی است )
deposit of instrument of ratification
ایداع اسناد دال بر تصویب
moving magnet instrument
دستگاه اندازه گیری اهنربای گردان
instrument for electrostatic screening
دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
moving coil instrument
دستگاه اندازه گیری قاب گردان
legal instrument of divorce
طلاقنامه
alternating current instrument
سنجه جریان متناوب
length measuring instrument
دستگاه اندازه گیری طول
error of measuring instrument
خطای وسیله اندازه گیری
[ریاضی]
direct reading instrument
دستگاه مستقیم خوانی
direct current instrument
سنجه جریان مستقیم
transferable commercial instrument
اوراق تجارتی قابل انتقال
induction type instrument
دستگاه نوع القائی
instrument for absolute measurement
دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
instrument for electromagnetic screening
دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
induction current instrument
دستگاه القائی
hot wire instrument
دستگاه اندازه گیری با رشته حرارتی
instrument with magnetic screening
دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
insulated instrument transformer
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
post dating an instrument
تاریخ مقدمی را در سند قیدکردن
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
musical instrument digital interface
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
permanent magnet moving coil instrument
سنجه ارسنوال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com