Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
final setting time
مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
Other Matches
setting time
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
setting time
زمان سفت شدن سیمان
setting time
زمان گیرش
setting time
مدت گرفتن ملات
initial setting time of concrete
زمان شروع گرفتن سیمان
final value
ارزش نهایی
final
مسابقه نهایی
final
تهایی
final
قطعی
final
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final
اخرین
final
پایانی
final
نهایی
final
غایی قطعی
final
قاطع
final
نهائی
final
فینال
final
غایی
final drive
گرداننده نهایی
final state
حالت پایانی
final demand
تقاضای نهائی
final goods
کالا برای مصرف نهائی
final goods
کالای نهائی
final drive
محرکه محور عقب
final temperature
درجه حرارت نهایی
final destination
مقصد نهایی
final cut
برش نهایی
final diameter
قطر نهایی
final decision
رای قطعی و نهایی
final drive
چرخ گرداننده نهایی شنی
final heading
مسیر پرواز نهایی
final price
اخرین قیمت
final process
دستور اجرای حکم
final position
وضعیت نهایی
final payment
پرداخت نهایی
final act
قطعنامه
final protocol
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
final shaving
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
final payment
پراخت نهائی
final measurement
اندازه گیری نهایی
final judgement
حکم نهایی
final report
گزارش نهایی
final result
نتیجه نهایی
final invoice
صورت حساب نهایی
final set
حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
final instrument
معادل act final
final heading
سمت پرواز یا حرکت نهایی
final price
قیمت نهائی
final cinditions
شرایط فینال
final term
جمله نهایی
final act
سند نهایی
quarter final
یک چهارم نهایی
final acceptance
آزمایش قبولی نهایی ناو
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final .
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
semi-final
نیمه نهایی
final award
رای قطعی
Is that your final word ?
همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
semi-final
نیم پایانی
to have the final
[last]
word
<idiom>
حرف خود را به کرسی نشاندن
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
final approach
مسیر نهایی فرود
final whistle
سوت پایان
[ورزش]
final cinditions
شرایط پایانی
final test
ازمایش نهائی
final velocity
سرعت نهایی
Cup Final
بازیفینال
quarter-final
یک چهارم نهایی
final assembly
نصب نهایی
semi-final
مسابقات نیم پایانی
final assembly
مونتاژ نهایی
final approach
مسیرنهایی فرود هواپیما
full and final settlement
تسویه تمام و کمال
final protective fires
اخرین اتشهای حفافتی
final protective line
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
and that is flat(final)!No arguments!
چون وچراهم ندارد !
The judge will have the final say on the matter.
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
final boiling point
نقطه جوش پایانی
final coordination line
اخرین خط هماهنگیها
final awards judgements
احکام قطعی
final bomb release line
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
It is bound (most likely)to happen . The die is cast . It is final and irrevocable.
بروبرگردندارد ( قطعی وحتمی است )
setting up
دوره
setting up
سری
setting up
چیدن دستگاه
setting up
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up
قرار دادن
setting up
حمله کردن
setting up
وادر کردن
setting up
طعمه ها
setting up
اماده کردن
setting up
گروه
setting up
نصب کردن
setting up
نشاندن
setting up
تعداد موضوعات مربوطه
setting up
مقدار دادن به یک بیت
setting up
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند
setting up
ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
setting up
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
setting up
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up
وسیله حاضر بکار تنظیم شده
setting
اهنگ
setting
کلاف
setting
قرارگاه
setting
نصب
setting out
میخکوبی
setting out
پیاده کردن مسیر
setting out
پیاده کردن نقشه
setting
زمینه
setting up
دست
setting
افزودن به وقت بازی
setting
صحنه واقعه
setting
مقام
setting
جای نگین قرارگاه
setting
کار گذاری
setting
وضع فاهر
setting
محیط
setting
نشاندن
setting
شدت مجاز
setting
خودگیری
setting
گیرش صحنه پردازی
setting up
دستگاه
setting up
دسته
setting up
یکدست
setting up
قرارگرفته
setting up
واقع شده
setting up
قراردادن
setting up
مستقرشدن
setting up
اغازکردن
setting up
سوار کردن جاانداختن
setting up
نشاندن کارگذاشتن
setting up
چیدن
setting up
نهادن مرتب کردن
setting up
لجوج دقیق
setting up
روشن
setting up
مصمم
setting up
سمت
setting up
مجموعه
setting up
گذاردن
setting up
دوره مجموعه
setting up
اماده
setting up
سمت جریان اب
setting up
جهت
setting up
امایه
jet-setting
اجتماعیازمردم ثروتمندکهدائماشهریبهشهردیگرمسافرتمیکند
fuze setting
زمان ماسوره
fuze setting
بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
fine setting
تنظیم دقیق
altimeter setting
تنظیم ارتفاع سنج
heat setting
تثبیت گرمائی
default setting
تنظیمات در کارخانه تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
default setting
تنظیمات از پیش تعیین شده
[رایانه شناسی]
[مهندسی]
bone setting
شکسته بندی
caliper setting
تنظیم پرگار
coarse setting
تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
setting point
نقطه انجماد
default setting
تنظیم پیش فرض یا قراردادی
type setting
حروف چینی
fine setting
تنظیم میکرومتری
heat setting
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
place setting
برای یک نفر مقام پشت میز
setting ring
حلقه استقرار یا ثبات
display setting
تنظیمصفحهنمایش
setting ring
حلقه تنظیم کننده
setting ring
حلقه تنظیم
setting on fire
اتش زدن عمدی
closeness setting
محیطدقت
to setting into shape
سروصورت گرفتن
setting on fire
حرق
setting free
ازاد کردن برده
setting basin
حوضچه رسوب
wing setting
نصب بال
pitch setting
تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
parameter setting
پارامتر نشانی
to setting into shape
درست شدن
visible setting
غروب مرئی
place setting
وسایل میز غذاخوری
setting up apparatus
دستگاه سوار کردن
slow setting
کند گیر
setting free
عتق
spark setting
تنظیم جرقه
the sun is near setting
افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
the setting of the sun
غروب کردن خورشید
the setting of a gem
سوار کردن یا کار گذاشتن یانشاندن گوهری
step setting
مراحلتنظیم
gft setting
عناصرمجهز کردن خط کش تیر
gft setting
عناصر خط کش تیر
tab setting
میزمخلوطکن
pre-setting
از پیش تنظیم کردن
theoretical setting
غروب نظری
setting indicator
شاخصتنظیم
iron at medium setting
درجهمیانیدراتو
tail setting angle
زاویه نصب دم
iron at low setting
درجهپاییندراتو
iron at high setting
درجهبالادراتو
heliacal setting of a star
افول نمودارستاره پیش ازخورشید
paper advance setting
جایگاه پیشرفته ورق
quick setting cement
سیمان زودگیر
quick setting cement
سیمان تند گیر
hot setting adhesive
چسبنده گرم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com