Dictiornary-Farsi | fine gravel | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 156 (8 milliseconds)

English	Persian
fine gravel	شن دانه ریز
fine gravel	شن ریز
fine gravel	نرمه شن


Other Matches

gravel	ماسه
gravel	ریگ سنگریزه
gravel	سنگفرش کردن
gravel	شن پاشیدن
gravel	درشن دفن کردن
gravel	شن دار متوقف کردن
gravel	شنی
gravel	سنگ مثانه سنگریزه
gravel	شن
gravel	نخاله
gravel	ریگ
gravel asphalt	اسفالت شنی
gravel blind	تقریبا کور
gravel blind	دارای چشم تار دارای دید کم
gravel concrete	بتن شنی
crushed gravel	شن شسته
gravel stone	سنگریزه
gravel pack	پوشش شنی
gravel pass	شن گیر
gravel pit	شنگاه
gravel filter	صافی شنی
quick gravel	ریگ روان
river gravel	شن رودخانه
renal gravel	حصات کلیه
renal gravel	ریک کلیه
railroad gravel	سنگریزههای دو طرف ریلهای راه اهن
quick gravel	دزدریگ
coarse gravel	شن درشت دانه
pay gravel	شن یاسنگ زردارکه عمل کردن ان باصرفه باشد
gravel road	راه شنی
gravel pit	کان شن
gravel pit	شن چال گودال شن
gravel stone	ریگ
gravel walk	سنگ فرش
gravel walk	جاده سنگ فرش
pit run gravel	شن در هم
bituminuos gravel base	بستر شنی قیردار
pit run gravel	هم اورده شنی
pay gravel or dirt	شن یا خاک زردارشستن ان باصرفه باشد
to fine down	بادادن مبلغی ازاجاره
I'm fine with it. <idiom>	من باهاش مشکلی ندارم.
That'll do me fine.	اون برای من کافیه.
Fine, I will take it.	خوب من اتاق را میخواهم.
to fine down	کاستن
in fine	بالاخره
in fine	خلاصه
fine	غرامت
fine	ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fine	جریمه کردن
fine	جریمه گرفتن از صاف کردن
fine	جزای نقدی
fine	کوچک کردن صاف شدن
fine	رقیق شدن خوب
fine	فاخر
fine	نازک
fine	نرم
fine	ریز
fine	شگرف
fine	بسیار اماده
fine	مصادره کردن
fine	جریمه
fine	تاوان
fine	عالی لطیف
fine	کیفیت بسیار بالا و عالی
fine	فریف
how fine the weather is	چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
fine adjustment	تنظیم دقیق
fine adjustment	تنظیم فریف
fine fingered	ماهر
how fine is the weather	چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
fine sieve	غربیل
fine arts	هنرهای زیبا
he has a fine p in the town	اوخانه خوبی در شهر دارد
liable to fine	مشمول جریمه
I appreciate your concern, but I'm fine.	خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
That is fine by me if you agree.	اگر موافقی من هم حرفی ندارم
We get along splendidly(fine)	خیلی با هم جور هستیم
That is quitw O. K. That is fine.	هیج اشکالی ندارد
fine skill	مهارت فریف
fine print	متن چاپ شده با حروف ریز
fine art	هر مهارت هنری وفریف
fine art	آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
fine art	صنایع مستظرفه
fine art	هنر هایزیبا
to chop fine	ریزریزکردن
fine turning	میزان سازی دقیق
not to put too fine a p on it	رک وبادرشتی سخن گفتن
fine spinning	ریسندگی نخ های ظریف
fine draw	امتداد دادن
fine grained	دانه دانه شده ریز
fine boring	سوراخکاری فریف
fine leg	محل پشت سر توپزن
fine rain	باران ریز
fine rain	نم نم
fine rain	باران
fine sand	ماسه ریز
fine setting	تنظیم دقیق
fine setting	تنظیم میکرومتری
fine grained	ریزدانه
fine flour	میده
fine draw	رفو کردن
fine draw	نازک کردن
fine drawer	رفوگر
fine drawing	رفوگری
fine drawn	باریک
fine drawn	لاغر شده در
fine drawn	نتیجه ورزش
fine drawn	ممتد
fine drawn	مفصل
fine fingered	چابک دست
fine sieve	الک
fine spoken	خوش سخن
fine toned	خوش صدا
fine tune	تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
fine structure	استخوانبندی فریف
fine structure	ساختار فریف
fine spun	غیرعملی
fine spun	دقیق خیالی
fine woven	ریزبافت
fine sight	تنظیم دقیق زاویه توپ
fine aggregate	مواد دانه ریز
fine sight	تنظیم خط نشانه دقیق
fine aggregate	مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
fine tuning	میزان سازی دقیق
fine spun	نازک ریسته
fine spun	باریک
fine aggregate	مواد ریز
fine-tooth comb	ملاحظهدقیقوموشکافانهچیزی
(go over with a) fine-toothed comb <idiom>	خیلی بادقت
compacted fine earth	خاک نرم کوبیده
She was a fine woman ( person ) .	وجود بسیار نازنینی بود
compacted fine earth	جاک نرم توپر
fine cold asphalt	اسفالت سرد و نرم
fine green marble	سنگ گندمی
travellers tell fine tales	جهاندیده بسیارگوید دروغ
fine miscle movement	حرکت فریف عضلانی
fine boring machine	دستگاه مته فریف
altitude fine adjustment	دستگاه تنظیم دقیق
they gave him a fine sendoff	ایین بدرود راباوی بجااوردندبرایش دعای خیرکردند
fine motor skills	مهارتهای حرکتی فریف
azimuth fine adjustment	تنظیم قوس صحیح
of a fine or beauteous mould	خوش ریخت
fine adjustment knob	دکمه تنظیم دقیق
fine words butter no parsnips <proverb>	از حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود
fine words butter no parsnips	بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
part [ial] payment of a fine	پرداخت قسمتی از جریمه
chisel marking fine lines	پرداز
Some friendship ! This is a fine way to treat a friend !	معنی دوستی را هم فهمیدیم
fine data entry control	کنترلدخولاطلاعاتعالی
Fine words butter no parsnips.	از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
To spilt hair . To make a fine distinction .	مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
You are a fine one to talk . You of all people have a nerve to talk .	تو یکی دیگه حرف نزن !
One fine day. Once upon a time . Some day.	روز روزگاری