Dictiornary-Farsi | fine spinning | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 143 (7 milliseconds)

English	Persian
fine spinning	ریسندگی نخ های ظریف


Other Matches

spinning	ریسندگی
spinning	نخریسی
spinning	نخ ریسی
spinning	پرتاب نخ و قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
spinning	چرخش [گردش] [دوران ]
spinning	کارخانه نخریسی
spinning wheel	چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
spinning reel	قرقره چرخان ماهیگیری
spinning wheel	چرخ نخ ریسی
spinning wheel	دوک نخ ریسی
spinning wheel	چرخ طیار
spinning wheel	چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheels	چرخ نخ ریسی
spinning wheels	دوک نخ ریسی
spinning wheels	چرخ طیار
spinning wheels	چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning factory	کارخانه نخ ریسی
spinning rod	چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spinning charge	بار چرخان
spinning test	تست ویژگیهای چرخش هواپیما
spinning jenny	نخ ریس
spinning frame	چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
cotton spinning	نخ ریسی
spinning band column	ستون نوار چرخان
open-face spinning reel	نخریسی
open-face spinning reel	فضایبازقرقره
in fine	خلاصه
in fine	بالاخره
to fine down	بادادن مبلغی ازاجاره
to fine down	کاستن
I'm fine with it. <idiom>	من باهاش مشکلی ندارم.
That'll do me fine.	اون برای من کافیه.
Fine, I will take it.	خوب من اتاق را میخواهم.
fine	نازک
fine	جریمه
fine	شگرف
fine	تاوان
fine	ریز
fine	نرم
fine	عالی لطیف
fine	فاخر
fine	رقیق شدن خوب
fine	کوچک کردن صاف شدن
fine	جریمه گرفتن از صاف کردن
fine	جریمه کردن
fine	غرامت
fine	بسیار اماده
fine	مصادره کردن
fine	فریف
fine	جزای نقدی
fine	کیفیت بسیار بالا و عالی
fine	ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fine turning	میزان سازی دقیق
fine woven	ریزبافت
he has a fine p in the town	اوخانه خوبی در شهر دارد
We get along splendidly(fine)	خیلی با هم جور هستیم
fine spun	غیرعملی
fine structure	ساختار فریف
fine structure	استخوانبندی فریف
fine toned	خوش صدا
fine tune	تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
fine tuning	میزان سازی دقیق
how fine is the weather	چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
how fine the weather is	چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
to chop fine	ریزریزکردن
That is quitw O. K. That is fine.	هیج اشکالی ندارد
That is fine by me if you agree.	اگر موافقی من هم حرفی ندارم
fine print	متن چاپ شده با حروف ریز
fine art	هر مهارت هنری وفریف
fine art	صنایع مستظرفه
fine art	هنر هایزیبا
I appreciate your concern, but I'm fine.	خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
fine art	آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
not to put too fine a p on it	رک وبادرشتی سخن گفتن
liable to fine	مشمول جریمه
fine spun	دقیق خیالی
fine spun	باریک
fine arts	هنرهای زیبا
fine drawing	رفوگری
fine drawn	باریک
fine drawn	لاغر شده در
fine drawn	نتیجه ورزش
fine drawn	ممتد
fine drawn	مفصل
fine fingered	چابک دست
fine fingered	ماهر
fine flour	میده
fine drawer	رفوگر
fine draw	نازک کردن
fine adjustment	تنظیم فریف
fine adjustment	تنظیم دقیق
fine aggregate	مواد دانه ریز
fine aggregate	مواد ریز
fine aggregate	مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
fine boring	سوراخکاری فریف
fine draw	رفو کردن
fine draw	امتداد دادن
fine grained	ریزدانه
fine grained	دانه دانه شده ریز
fine gravel	شن دانه ریز
fine spun	نازک ریسته
fine sieve	الک
fine sand	ماسه ریز
fine setting	تنظیم دقیق
fine setting	تنظیم میکرومتری
fine sieve	غربیل
fine sight	تنظیم دقیق زاویه توپ
fine spoken	خوش سخن
fine skill	مهارت فریف
fine rain	باران
fine rain	نم نم
fine sight	تنظیم خط نشانه دقیق
fine gravel	شن ریز
fine gravel	نرمه شن
fine rain	باران ریز
fine leg	محل پشت سر توپزن
travellers tell fine tales	جهاندیده بسیارگوید دروغ
fine motor skills	مهارتهای حرکتی فریف
of a fine or beauteous mould	خوش ریخت
altitude fine adjustment	دستگاه تنظیم دقیق
they gave him a fine sendoff	ایین بدرود راباوی بجااوردندبرایش دعای خیرکردند
(go over with a) fine-toothed comb <idiom>	خیلی بادقت
compacted fine earth	جاک نرم توپر
She was a fine woman ( person ) .	وجود بسیار نازنینی بود
compacted fine earth	خاک نرم کوبیده
azimuth fine adjustment	تنظیم قوس صحیح
fine miscle movement	حرکت فریف عضلانی
fine adjustment knob	دکمه تنظیم دقیق
fine-tooth comb	ملاحظهدقیقوموشکافانهچیزی
fine cold asphalt	اسفالت سرد و نرم
fine boring machine	دستگاه مته فریف
fine green marble	سنگ گندمی
chisel marking fine lines	پرداز
fine words butter no parsnips <proverb>	از حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود
part [ial] payment of a fine	پرداخت قسمتی از جریمه
Some friendship ! This is a fine way to treat a friend !	معنی دوستی را هم فهمیدیم
fine data entry control	کنترلدخولاطلاعاتعالی
Fine words butter no parsnips.	از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
fine words butter no parsnips	بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
To spilt hair . To make a fine distinction .	مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
You are a fine one to talk . You of all people have a nerve to talk .	تو یکی دیگه حرف نزن !
One fine day. Once upon a time . Some day.	روز روزگاری