Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
fire screen
پنجره بخاری
Other Matches
Fire cannot be extinguished by fire .
<proverb>
آتش را به آتش خاموش نتوان کرد .
screen
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen
اشغالگیر
screen
تیغه
screen
جدار
screen
الک پرده چتر
screen
صفحه
screen
نقاب
on-screen
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on screen
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen
پاسیوری کردن
screen
escort :syn
screen
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
پرده پوشش
screen
پرده
screen
صفحه تلویزیون
screen
غربال
screen
دیوار تخته حفاظ
screen
تور سیمی پنجره توری دار
screen
الک کردن غربال کردن
screen
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen
تور سیمی نصب کردن
screen
روی پرده افکندن
screen
صفحه تصویر
screen
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
one way screen
اینه یکسویه
screen
سد کردن
screen
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
to screen
[from]
[با پرده]
محافظت کردن
[از]
screen
پرده سینما
screen
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
جدا کردن
screen
محافظ
screen
انتخاب کردن
screen
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
brass screen
توری برنجی
bar screen
دریچه مشبک
graphics screen
صفحه گرافیکی
vieming screen
صفحه تلویزیون
small screen
صفحهتلویزیون
full screen
تمام صفحه
flashback screen
توری مانع شعله
to screen a scene
در روی پرده نشان دادن
light screen
صفحه نور
fluorescent screen
صفحه فلوئورسان
fluorescent screen
صفحه فلورسنت
light screen
پرده نور
focusing screen
شیشه مات
touch screen
صفحه نمایش لمسی
On the movie screen.
روی پرده سینما
metallized screen
صفحه تصویر الومینیمی
screen window
پوششپنجره
screen print
چاپتصویر
screen pipe
لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen case
صفحهنمایش
projection screen
صفحهنورافکن
monitor screen
صفحهنمایشگر
bar screen
غربال
acoustic screen
تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
bar screen
سرند
band screen
صافی مخازن
bar screen
ریچه مشبک
viewing screen
صفحه تصویر
wind screen
شیشه جلوی اتومبیل
aluminized screen
صفحه تصویر الومینیمی
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
screen font
فونت یا قلم صفحه نمایش
luminescent screen
صفحه تصویر روشن
radar screen
صفحه تصویر رادار
screen pass
پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
screen position
مکان صفحه
screen size
اندازه صفحه
screen update
بروز دراوردن صفحه
on screen formating
قالب بندی مرئی
off screen image
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
off screen formatting
قالب بندی نامریی
split screen
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen
صفحه شکسته
split screen
صفحه شکافته
split screen
صفحه تقسیم بندی شده
split screen
صفحه نمایش تقسیم شده
split screen
صفحه نمایش دوبخشی
split-screen
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
screen memory
خاطره پوشان
screen grid
توری غربال
radar screen
indicator position plain :syn display radar
road screen
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
picture screen
صفحه تصویر
panel screen
صفحه
screen coordinator
هماهنگ کنند پوشش دریایی
screen dump
روبرداری صفحه
screen dump
رونوشت صفحه نمایش
choir-screen
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
chancel-screen
[پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
altar-screen
[پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
screen factor
ضریب شبکه
screen generator
مولد صفحه
screen generator
مولد صفحه نمایش
screen grid
شبکه پردهای
split-screen
صفحه شکسته
split-screen
صفحه شکافته
split-screen
صفحه تقسیم بندی شده
moving screen
گشتی ممانعتی
magnetic screen
سپر مغناطیسی
magnetic screen
حفاظ مغناطیسی
splash screen
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
splinter screen
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
start up screen
صفحه اغازگر
startup screen
متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
moving screen
پوشش ممانعتی
screen capture
جذب صفحه نمایش
TFT screen
SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
tilting screen
صفحه نوسان کننده
TFT screen
روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
smoke screen
پرده دود
side screen
چادر افتاب گیر
silver screen
سینما
silver screen
پرده سینما
split-screen
صفحه نمایش دوبخشی
smoke screen
موجب تاریکی وابهام
flat-screen
تخت
split-screen
صفحه نمایش تقسیم شده
genetic screen
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
genetic screen
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
off screen buffer
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
anti dazzle screen
شیشه ضد نور
wind screen wiper
برف پاک کن
dark trace screen
صفحه تصویر تاریک
luminescent screen tube
لامپ تصویر روشن
youch sensitive screen
صفحه حساس به تماس
bit mapped screen
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
eighty column screen
صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
screen grid voltage
ولتاژ شبکه پردهای
bit mapped screen
RA قرار گیرد
screen saver utility
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
anti dazzle screen
شیشه نورگیر
ansi screen control
کنترل صفحه نمایش ANSI
full screen terminal
پایانه تمام صفحه
half tone screen
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
to screen one's eyes from the sun
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
full screen editing
ویرایش تمام صفحه
metal backed screen
صفحه تصویر الومینیمی
mirror backed screen
صفحه تصویر الومینیمی
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
air operated pendulum type screen wiper
بادامک پاندولی بادی
fire
افروختن
fire
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
to fire at something
تیر زدن به چیزی
fire
بیرون کردن انگیختن
fire up
روشن کردن
fire at will
اتش به اختیار
fire
اتش زدن
fire
حرارت
to d. down a fire
اتش رازیر خاکستر کردن
fire
تندی
under fire
<idiom>
درمرکز حمله بودن
to fire off
درکردن
to fire off
شلیک کردن
fire
شلیک
fire
حریق
fire
پرتاب راکت
fire
اتش کردن
fire up
اتشی شدن
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
seen fire
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
fire
شوت محکم و مستقیم
to fire
تیر زدن
fire
تیراندازی کردن
on fire
درحریق
on fire
سوزان
fire at will
اتش به اختیار خود
on fire
مشتعل درتاب وتب
on fire
مشتاق
fire
شلیک تیراندازی شلیک کنید
fire
شلیک کردن
the fire
النار
to fire up
روشن کردن
to fire up
گیراندان
fire
آتش
to fire out
بیرون کردن
fire out
بیرون انداختن
under fire
تیراتش
fire new
نونو
fire new
بکلی نویاتازه
fire out
بیرون کردن
fire off
در کردن
sure-fire
حتما موفق
sure-fire
شکست ناپذیر
fire off
شلیک کردن
to fire out
بیرون انداختن
keep the fire in
اتش را روشن نگاه دارید
to be under fire
سخت مورد انتقاد قراردادن
Keep away from the fire .
نزدیک آتش نرو
fire support
پشتیبانی اتش
oblique fire
اتش جانبی
protective fire
اتش حفافتی
preparation fire
اتش تهیه
precision fire
تیر دقیق
preparation fire
تیر تهیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com