English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
Other Matches
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector of fire منطقه اتش
fire support پشتیبانی اتش
fire support coordination هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
fire support coordinator تطبیق دهنده اتشها
fire support group ناو گروه پشتیبانی اتش دریایی
fire support station نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
fire support element عنصرهماهنگ کننده پشتیبانی اتش
fire support coordination تطبیق اتش
fire support base پایگاه پشتیبانی اتش
fire support element عنصر پشتیبانی اتش
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
fire support base مبنای پشتیبانی اتش
aerial fire support پشتیبانی اتش هوایی
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sub sector بخش فرعی
sub sector زیربخش
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector قطاع دایره
sector قسمتی ازجبهه
sector خط کش ریاضی ناحیه
sector محله
sector بخش
sector جزء تقسیم کردن
sector قطاع
sector منطقه واگذاری
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
sector منطقه
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector ناحیه
informal sector بخش غیر رسمی
modern sector بخش نوین
private sector بخش خصوصی
modern sector بخش جدید
monetary sector بخش پولی
nonmonetary sector بخش غیر پولی
observation sector قطاع دیدبانی
observing sector قطاع دیدبانی
observing sector منطقه دیدبانی
main sector بخش اصلی
infrastructural sector بخش زیربنائی
nonformal sector بخش غیر رسمی
public sector بخش عمومی
public sector بخش دولتی
productive sector بخش تولیدی
real sector بخش واقعی
defense sector منطقه پدافندی
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
bad sector قطاع بد
bad sector قطاع خراب
teritiary sector بخش سوم
two sector model الگوی دو بخشی
agricultural sector بخش کشاورزی
two sector economy اقتصاد دو بخشی
teritiary sector بخش ثالثه
traditional sector بخش سنتی
throwing sector نقطه فرود وسیله پرتاب شده
disk sector بخش دیسک
government sector بخش دولتی
disk sector قطاع دیسک
spherical sector قطاع کروی
soft sector علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
sector of responsibility منطقه مسئولیت
real sector بخش متغیرهای حقیقی
sector commander فرمانده ناحیه
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
sector of a sphere اکلیل کروی
sector of search منطقه کاوش
sector of search منطقه مراقبت رادار
sector of search منطقه تجسس رادار
hard sector قطاع سخت افزاری
service sector بخش خدمات
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
sector addressing نشانی دهی قطاعی
sector interleave factor عامل جاگذاری قطاع
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
steering worm sector تاج فرمان
steering worm sector چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
worm and sector sleering چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
Fire cannot be extinguished by fire . <proverb> آتش را به آتش خاموش نتوان کرد .
support تکیه گاه
support پشتیبانی کردن
support حمایت
support پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
support نگهداری کردن
support r پشتیبان
support نگهدارنده
support تکیه گاه تصدیق کردن
right of support حرمت ملک
support r حامی
support پشتیبان
support مقر
support پایه
support پشتیبان زیر برد زیر بری
support r نگهدار
support پشتگرمی
in support of در پشتیبانی از
in support of در پشتیبانی
Thank you for your support با تشکر برای پشتیبانی شما.
support حمایت کردن
support تایید کردن
support تحمل کردن
Thank you for your support با تشکر برای حمایت شما.
self support استقلال مالی
self support اتکاء بخود تکفل مخارج خود
self support حمایت از خود
support متکفل بودن
support نگاهداری
support تقویت تایید
support کمک
support تایید کردن نگهداری
support پشتیبانی
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
support کمک کردن یا کمک به اجرا
support تقویت
support حق مالکیت
support تکفل کردن
support تکیه بدن ژیمناست روی دستها
support تکیه گاه پایه
l support نگهداشتن بصورت زاویه
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
support command یکان پشتیبانی
cable support بست کابل
support roller رینگ وطوقه دوار
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
support command فرماندهی پشتیبانی
support clamp تیر یک طرف گیردار
bearing support تکیه گاه متحمل بار
support roller بلبرینگ
direct support تکیه گاه بی واسطه
afloat support پشتیبانی
direct support پشتیبانی مستقیم
cross support نگهداشتن بدن بحالت صلیب
supply support پشتیبانی تدارکات
to give support to نگاه داشتن
supply support پشتیبانی اماد
to give support to نگاهداری کردن
support a family متکفل مخارج خانوادهای بودن
support brigade تیپ پشتیبانی
support conditions شرایط تکیه گاهی
support library کتابخانه پشتیبان
to give support to تحمل کردن
electrode support پایه الکترد
emotional support حمایت عاطفی
general support پشتیبانی عمومی
general support ماموریت عمل کلی
free support تکیه گاه ازاد
hinged support تکیه گاه مفصلی
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
technical support پشتیبانی فنی
support roller تکیه گاه
tactical support پشتیبانی رزمی
general support یکان پشتیبانی عمومی
combat support پشتیبانی رزمی
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
to give support to تاب اوردن
support movement تغییر مکان تکیه گاه
support point نقطه امن
direct support کمک مستقیم
close support پشتیبانی نزدیک
support pression فشار تکیه گاه
support price قیمت حمایتی
support program برنامه پشتیبانی
support programs برنامههای پشتیبانی
direct support پشتیبانی مستقیم کردن
swan support بالانس قو
indirect support تکیه گاه بی واسطه
lateral support تکیه گاه جانبی
naval support یکان پشتیبانی کننده دریایی
point of support تکیه گاه
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
price support حمایت قیمتی
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
price support تایید قیمت
price support حمایت قیمت
support bearing تکیه گاه
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
restraining support تکیه گاه گیردار
naval support پشتیبانی دریایی
movable support تکیه گاه قابل انتقال
intraservice support پشتیبانیهای قسمتها ازهمدیگر
fixed support تکیه گاه گیردار
fixed support بردگاه گیردار
logistic support پشتیبانی لجستیکی
logistic support پشتیبانی تدارکاتی
maintenance support پشتیبانی نگهداری
maintenance support پشتیبانی تعمیراتی
lateral support تکیه گاه کناری
to demonstrate in support of something بطرفداری از چیزی تظاهرات کردن
movable support تکیه گاه متحرک
income support پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
support structure ساختارپشتیانیکننده
support leg پایهکمکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com