English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
fish design طرح ماهی درهم یا هراتی [این نوع طرح به گونه های مختلف در فرش ایران، ترکیه، چین و هند بکار گرفته می شود.]
Other Matches
fish پشت بند گذاشتن
to fish out دراوردن
to fish up بیرون کشیدن
fish like ماهی مانند
i went to fish رفتم
fish out تمام کردن ذخیره ماهی یک منطقه
saw fish اره ماهی
i went to fish ماهی بگیرم
fish ماهی
fish انواع ماهیان
fish صیداز اب
fish بست زدن
fish جستجو کردن طلب کردن
fish بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
to fish out بیرون اوردن فهمیدن
fish for <idiom> مچگیری کردن
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
to fish up دراوردن
fish and chips خوراک ماهی وسیب زمینی سرخ کرده
fish backed گرده ماهی
frog fish ماهی کوسه
fish sound بادکنک ماهی
fish carver کاردماهی خردکنی
fish bone استخوان ماهی
fish pot سبدبرای گرفتن ماهی بویژه مارماهی وخرچنگ
finger fish نجم بحری
finger fish ستاره دریایی
devil fish اختپوت
fly fish بامگس ماهی گرفتن
flat fish ماهی پهن
fish wire فنر سیم کشی
fish warden متصدی امور شیلات
fish tail مانند دم ماهی
fish stick فیله ماهی سرخ کرده
fish line زه قلاب
fish spawn تخم ماهی
fish plate وصله
fish bone خارماهی
fish plate لبه گیر
fish fag زن ماهی فروش
fish hook قلاب ماهیگیری
fish hawk همای
fish hawk دال دریایی
fish hawk مرغ استخوان خوار
fish glue سریش ماهی
fish globe شیشه گردبرای نگاه داشتن ماهی
fish farm پرورشگاه ماهی
fish culture تربیت ماهی
fish ball کوفته ماهی وسیب زمینی
fish plate پشت بند
fish cake نان شیرینی که از ماهی خورد کرده وپوره سیب زمینی درست کنند
fish pearl مرواریدساختگی
fish paper عایق کاغذی
fish story ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish line ریسمان ماهی گیری
fish culture ماهی پروری
fish fag زن بدزبان یابد دهان
fish finger ماهیتکهتکهشدهیخی
cold fish غیر احساساتی
big fish فردمهمودارایقدرت
fish scaler ابزارماهی
fish kettle فرفمخصوصماهی
fish fork چنگالمخصوصخوردنماهی
fish dish فرفماهی
tuna fish ماهی تونایاتون
fish slice ابزاریدرآشپزخانهبرایسرخکردنماهی
fish out of water <idiom> طرف وصله ناجوراست
other fish to fry <idiom> شلوغ بودن سر
to fish for information <idiom> یک دستی زدن به کسی [اصطلاح روزمره]
fish-bladder [تزئینی شبیه کیسه ماهی باد شده]
another kettle of fish <idiom> کاملا متفاوت از دیگری
have other fish to fry [have better fish to fry] لقمه چرب تری در نظر داشتن
have other fish to fry [have better fish to fry] کار مهمتر داشتن
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tuna fish ماهی تن
neither fish nor fowl <idiom> چیزی که به گروه مشخص تعلق ندارد
kettle of fish <idiom> بافکر عمل کردن
to fish for trout صیدقزل الاکردن
tin fish ماهی کنسرو
kettle of fish مهمانی دانگی
kettle of fish امر
hag fish ساحره
hag fish عجوزه زشت زن جادوگر
hag fish پیرزن زشت
needle fish نیزه ماهی
globe fish یکجورماهی که میتواندبادکرده خودراگردسازد
game fish ماهی موردنظر
kettle of fish اشفتگی اختلال
kettle of fish کار
fish joint محل اتصال دو خط اهن یادوتیر
sword fish اره ماهی
sword fish شمشیر ماهی
sport fish ماهیگیری تفریحی
shell fish جانور صدف
shell fish ماهی صدف
sheat fish جری
sheat fish گربه ماهی
peter fish ماهی روغن کوچک
game fish ماهی مجاز برای صیادی
devil fish هشت پا
devil fish چرتنه
crape fish ماهی روغن نمک زده وخشک
cuttle fish ماهی مرکب
cuttle fish سپیداج
bait fish ماهی کوچک بعنوان طعمه
cramp fish ماهی رعاد
coal fish یکجورماهی روفن
gold fish ماهی قرمز
flying fish صورت فلکی ماهی پرنده
cramp fish ماهی برق
gold fish ماهی طلایی
flying fish ماهی پردار
fish glue [isinglass] چسب سریش
the fish smacks of the tin ماهی بوی حلبی را برداشته است
There are as good fish in the sea as ever came out. <proverb> از دریا هر چقدر ماهى بگیرى باز هم ماهى دارد.
fish and chip shop جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
to fish in troubled waters پی بازاراشفته گشتن
jelly fish float شناور شدن در اب با دست وپای دراز
To fish in troubled waters. از آب گل آلود ماهی گرفتن
There are plenty of other fish in the sea. <idiom> <proverb> آدم قحطی نیست.
to fish in troubled waters ازاب گل الودماهی گرفتن
Caspian White Fish ماهی سفید [جانور شناسی]
to souse a meat or fish درترشی گذاشتن گوشت یاماهی
it is a pretty kettle of fish بد وضعی است
it is a pretty kettle of fish عجب وضعی است
He muddles the water to catch fish . <proverb> آب را گل آلود مى کند ماهى بگیرد .
Only dead fish swim with the flow [stream] . <proverb> در زندگی باید بجنگیم. [ضرب المثل]
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
design نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
design پروژه طرح
design عمد
design ساخت
before after design طرح پیش- پس
design پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
design طراحی محصولات
design طرح کردن
design نیت
design مشابه 2979
design قصد
design طراحی کردن
design برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
design قصد کردن تعمد
design :طرح
design نقشه کشیدن
design مشخصاتی برای طراحی یک محصول
design : طرح کردن
design قصدکردن
design طرح
design طراحی
design مقصود
design خیال
design تدبیر قصد
design زمینه
design تخصیص دادن
design نقشه
design طرح و محاسبه
design نقش نگار
design آرایش [سازمانی یا سیستمی]
design طرح ریزی کردن
design ساخت [سازمانی یا سیستمی]
design مدل
design ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
crowned design نماد تاج دار
curved design نماد گردان
curved design افشان
anomal design طرح شلوغ و بدون تقارن
blossom design طرح شکوفه دار در طرح فرنگ و فرش چین
bush design طرح بوته و چمنزار
anomal design طرح تلفیقی
animal design طرح حیواندار [شکل حیوان در فرش های حیواندار و گل باغی]
zara design نقش محرمات [قدیمی ترین نقش شناخته شده فرش بصورت ساده و نوارهای موازی در طول فرش بافته می شود.]
Afshar design طرح افشاری [ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
bouquet design طرح دسته گلی مانند گل فرنگ
cartoon design نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
Chrysanthemum design طرح گل داوودی که بیشتر در فرش های چینی بکار می رود
cloud design طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
alinik design واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
crane design طرح پرنده درنا [این طرح بیشتر در فرش چین و مغولستان به نشانه طول عمر بکار می رود.]
environmental design طراحی محیطی
pine design طرح درخت کاج [که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
non-directional design طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
Mosque design طرح مسجد و گنبد
Monumental design طرح آثار باستانی
Mohtasham design طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
Miri design طرح بته میری [طرح بته جقه] [این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
miniature design طرح مینیاتوری
Mingle design طرح تلفیقی [ادغام کردن طرح ها با یکدیگر]
Minaret design طرح مناره با الهام گرفتن از مساجد
plain design طرح کف ساده
plain design طرح بدون نقش و نگاره
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
vase design طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
tulip design طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
trefoil design طرح های سه گوش [بیشتر در حاشیه قالی بکار می رود و معمولا در لا به لای نگاره های دیگر خصوصا اسلیمی ها دیده می شود.]
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
scattered design طرح افشان [طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com