Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 42 (4 milliseconds)
English	Persian
fishbone stitch	کوکاستخوانی
Other Matches
fishbone	خار ماهی
fishbone	جناغی
He choked on a fishbone.	خار ماهی او [مرد] را خفه کرد.
fishbone mine	سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
fishbone mine	سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
stitch	بخیه
stitch	بخیه جراحی بخیه زدن
stitch	بخیه زدن
stitch	کوک
stitch patterns	انواعبافت
garter stitch	بافترو
herringbone stitch	کوکجناقی
moss stitch	بافتخزهای
rib stitch	بافتکشبافت
stitch selector	انتخابگردوخت
stocking stitch	بافترو
chain stitch	گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
chevron stitch	دوختزیکزال
purl stitch	قلاب یا کوک چپ وراست
running stitch	کوک کوچک زیر و روی پارچه
slip stitch	بخیه نامریی
stitch weld	جوش بخیهای
stitch welding	جوش زنجیرهای
tent stitch	کوک اریب
to put a stitch	بخیه کردن
cross stitch	بخیه دوزی بچپ وراست
basket stitch	بافتحصیری
chain stitch	بافت زنجیری
cable stitch	بافتمارپیچ
to put a stitch	بخیه زدن
bullion stitch	گرهفرانسویچندقلو
long and short stitch	کوکه ای کوتاه بلند
French knot stitch	گرهفرانسوی
a stitch in time saves nine <proverb>	علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
Romanian couching stitch	کوکگرهایرومانی
stitch width selector	انتخابگرعرضیدوخت
Oriental couching stitch	کوکهایمشبکی
reverse stitch button	دکمهوارونهکنندهدوخت
stitch length regulator	منظمکنندهاندازهدوخت
stitch control buttons	دکمههایریزودرشتبافت
stitch pattern memory	حافظهبافتودوخت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com