Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 110 (6 milliseconds)
English	Persian
fishplate rail	ریل وصلهای
fishplate rail	ریل پشت بندی
Other Matches
fishplate	صفحه پولادینی که دو خط اهن یا دوتیر را بهم متصل ساخته ودر امتداد هم قرارمیدهد
fishplate	لبه گیر وصله
fishplate	قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
fishplate bolt	ریلعمودی
per rail	با راه اهن
z rail	ریل یا شینه "زد"
by rail	باقطار
by rail	با راه اهن
third rail	ریل کنتاکت
rail	سرزنش
rail	شینه
rail	ریل
rail	خط اهن
rail	ریل خط اهن
rail	سرکوفت طعنه
rail	نرده کشیدن توبیخ کردن
rail	توبیخ
rail	دست انداز کمرکش در و پنجره
rail	الت میانی در و پنجره
rail	وادارمیانی در و پنجره
rail	نرده
metal rail	ریلفلزی
rail joint	اتصالریل
hammer rail	ریلچکش
rail section	بخشریل
damper rail	ریلدمبر
cross rail	نردهمیانی
closure rail	ریلفرعی
rail switch	دوراهی
rail tanker	واگن مخزن دار
railroad rail	ریل راه اهن
ship's rail	راه اهن منتهی به کشتی
balance rail	ریلتوازن
rail spike	میخ یا پیچ ریل
lock rail	ریلقفلشده
check-rail	ریلتنظیم
rail track	خطآهن
rail track	مسیرریل
rub rail	ریلساینده
transport by rail	حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
frieze-rail	نرده پیشخوان
cross-rail	اسکلت چوبی
communion-rail	نرده محراب
choir-rail	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
chair-rail	[قرنیز دور تا دور دیوار شبیه پایه ستون]
altar-rail	[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
picture rail	قابعکس
chancel-rail	دیواره مشبک [کلیسا]
towel rail	میلهحوله
top rail	ریلبالایی
sliding rail	ریلمتحرک
sill rail	ریلپایه
side rail	ریلکناری
safety rail	سپرامنیتی
running rail	ریلسیار
guard-rail	نرده
grooved rail	ریل شیاردار
guard rail	جان پناه
guard rail	نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard rail	نرده دست انداز راه پله
guide rail	ریل راهنما
guide rail	شینه راهنما
hand rail	نرده
hand rail	جان پناه
grab a rail	خارج شدن از موج با گرفتن میله تخته موج
free on rail	تحویل کالا روی قطار
free on rail	قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
bottom rail	پاسار
bullhead rail	ریل سردوبل
catch a rail	برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
conductor rail	شینه هادی
conductor rail	ریل هادی شمش هادی
contact rail	ریل کنتاکت
crane rail	مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
guard-rail	ریل نگهدار حائل ریل
free on rail	تحویل در راه اهن
hand rail	دستگیره نرده
hand rail	جانپناه
rail bond	پل ریل
post and rail	مانع در پرش اسب 4 تیر افقی و 2 تیر عمودی
to rail a place	گرداگردجائی نرده یامحجرکشیدن
rail capacity	فرفیت راه اهن
manning the rail	گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
hug the rail	غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
hand rail	دست انداز نرده
rail capacity	حداکثرفرفیت کشش ریلها از نظرتعداد قطار در روز
rail loading	سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
hand rail	دست انداز
double rail logic	منطق دو خطی
skidding door rail	ریل زیر در کشویی
rail borne vehicle	وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
bonding resistance of rail	مقدار مقاومت اتصال به ریل
rail tank car	واگن نفت کش
strategic concentration by rail	سیستم پولی فلزی
strategic concentration by rail	نشرمسکوکات فلزی
top rail of sash	حمایلریلی
missile launch rail	ریل فراگیرنده موشک
film guide rail	ریلراهنمایفیلم
double curtain rail	میلهدوتاییپرده
rail shuttle service	سرویسانتقالریل
pedestrian guard rail	جانپناه برای پیاده رو
bottom side rail	ریللغزندهزیرین
single rail logic	منطق تک خطی
single curtain rail	ریلپردهتکی
rail cambering machine	دستگاه ریل خم کن
top and bottom rail of door frame	پاسار
to shift freight traffic from road to rail	حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com