English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (7 milliseconds)
English Persian
fission bomb بمب اتمی
fission bomb بمب هستهای
fission bomb بمب شکافت
Other Matches
fission شکافت هستهای
fission انشقاق
fission شکافت
fission شکاف هستهای
fission تجزیه بمب تجزیهای شکافت هستهای
fission عمل تجزیه اتمی
fission شکافتن
fission شکستن هسته اتمی
fission تولید مثل غیر جنسی
fission process روند انشقاق
atomic fission شکافت اتمی
quadruple fission انشقاق چهار برابر
fission process فرایند انشقاق پروسه انشقاق
fission process مرحله انشقاق
spontancous fission شکافت خودانگیز
social fission شکافت اجتماعی
nuclear fission شکافت هستهای
nuclear fission انشقاق هستهای
homolytic fission کافت جور
homolytic fission گسسته شدن جور
fission products مواد اتمی
fission product محصول انشقاق
fission reactor واکنشگاه اتمی
fission products عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
fission reactor واکنشگاه هستهای
acyl oxygen fission گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
fission to yield ratio بازده اتمی
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
A-bomb بمباران اتمی کردن
H-bomb بمب هیدروژنی
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
A-bomb بمب اتمی
A-bomb با بمب اتمی حمله کردن
bomb شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb بمب
bomb نارنجک
bomb بمباران کردن
bomb مخزن
bomb شکست فاحش
bomb زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb بن بست
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb غیر رسمی از بین رفتن
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
fusion bomb بمب ذوب کننده
cluster bomb خوشه
gas bomb بمب گازی
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
incendiary bomb بمب اتش زا
hung bomb بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
fusion bomb بمب فوزیونی
cluster bomb دسته
para bomb بمب چتردار
roadside bomb بمب دست ساز
petrol bomb نوعیبمببنزینی
parcel bomb بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
car bomb بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
bomb scare اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
bomb factory مکانغیرقانونیساختبمب
time bomb بمب ساعتی
plastic bomb بمب خمیری
plastic bomb بمب پلاستیکی
neutron bomb بمب نوترونی
letter-bomb بمب نامهای
bomb disposal تخریب بمب
bomb disposal از کار انداختن بمب
wooden bomb بمب سالم و بادوام
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
hydrogen bomb بمب هیدروژنی
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
an incendiary bomb بمب اتش زا یا اتش انگیز
cluster bomb مین خوشهای
cluster bomb خوشه مین خوشهای
bomb cemetery محل تخریب بمبهای عمل نکرده
atom bomb بمب اتمی
cluster bomb کلاستر
cluster bomb تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb قالب
cluster bomb لوستر چندشاخه شمش
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
cluster bomb گروه
depth bomb بمب عمل کننده در زیر اب
glide bomb بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
fire bomb بمب اتش زا
fire bomb بمب اتش افروزبنزینی
cluster bomb اویز چند شاخه
cluster bomb جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb سنبله دسته کردن
depth bomb بمب زیرابی
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb proof ضد بمب
bomb reconnaissance شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb damage assessment تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
To burst ( exploded) a bomb. بمب ترکاندن
bomb alarm system سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb impact plot بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bomb release line خط رهایی بمب
smoke bomb discharger تخلیهبمبدوددار
bomb release line خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release point نقطه رهایی بمب
bomb sighting system سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com