English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
fixed head disk گرده با نوک ثابت
fixed head disk دیسک با نوک ثابت
Search result with all words
fixed head disk unit واحد دیسک با هد ثابت
Other Matches
fixed disk دیسک ثابت
fixed disk [American E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed head با نوک ثابت
moveable head disk دیسک با هد قابل حرکت
disk drive head نوک دیسک خوان
head per track disk دیسک با هد هر شیار
moveable head disk unit واحد دیسک با هد جابجاپذیر
head to head polymer بسپار سر به سر
disk صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disk گرده
disk دیسک
disk صفحه هالتر
disk گرده قرص
disk دایره
disk صفحه
disk saw اره گرد
disk saw اره مجمعه
fixed ثابت
fixed مقطوع
fixed ثابت شده
fixed ماندنی
fixed گیردار
fixed قطعی
fixed ماندنی مقطوع
fixed معین
well fixed ثروتمند
well fixed دارا
well fixed پولدار
well fixed خوب تثبیت شده
I'll get you all fixed up. همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
disk drives دیسکخوان
disk drive گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drive دیسک ران دیسک چرخان
disk platter گرده سینی
disk drives گرده ران
disk partition پارتیشن دیسک
disk drives گرده چرخان
disk pack گروه بسته
disk drives گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drive دیسکخوان
disk drive گرده چرخان
eight inch disk درایو دیسک برای دیسک هشت اینچی
eight inch disk فلاپی دیسک با فرفیت بالا که قط ر هشت اینچی دارد
exchangeable disk دیسک قابل تعویض
filter disk قرص صافی
disk unit واحد دیسک
disk unit واحد گرده
disk storage انباره گردهای
disk sector بخش دیسک
disk sector قطاع دیسک
compact disk دیسک فشرده
disk reader خواننده دیسک
disk drive گرده ران
disk drives دیسک ران دیسک چرخان
disk library کتابخانه دیسک
disk envelope پاکت دیسک
duplicate disk copying disk
disk armature ارمیچر صفحهای
disk buffer میانگیر دیسک
disk buffer بافر دیسک
disk cache نهانگاه دیسک
disk controller کنترل کننده گرده
disk controller کنترل کننده دیسک
disk copying نسخه برداری از دیسک
disk duplication نسخه برداری از دیسک
disk file پرونده گردهای
color disk گرده رنگها
clutch disk صفحه کلاچ
disk pack بسته دیسک
disk pack گرده بسته
disk optimizer بهینه ساز دیسک
disk memory حافظه دیسک
floppy disk گرده لرزان
disk jacket جلد دیسک
disk crash خرابی دیسک
disk flower گل صفحهای
carbon disk قرص زغالی
disk file فایل دیسک
disk crash خراش دیسک
floppy disk دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
sun's disk قرص خورشید
sun disk صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
startup disk فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
start up disk دیسک اغازگر
start up disk دیسک راه اندازی
spacer disk استوانه توپر فلزی
source disk دیسک مبداء
removable disk دیسک قابل حرکت
removable disk دیسک برداشتنی
ram disk RAدیسک
range disk صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
rigid disk دیسک سخت
range disk میز تصحیح مسافت
optical disk دیسک نوری
optic disk نقطه کور
multi disk مربوط به چندین نوع دیسک
system disk دیسک سیستم
systems disk دیسک سیستم ها
floppy disk ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disk کوچکترین فضا روی دیسک
floppy disk مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy disk حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disk گرده لغزان
floppy disk دیسک لغزان دیسک لرزان
floppy disk فلاپی دیسک دیسک نرم
hard disk دیسک سخت
winchester disk دیسک وینچستر
winchester disk دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
video disk دیسک بصری دیسک تصویری
video disk دیسک ویدئویی
video disk دسترسی مستقیم
transmissive disk دیسک ذخیره داده نوری که در آن اشعه لیزر از دیسک به مسیر تشخیص در پایین آن می تابد
target disk دیسک مقصود
multi disk سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
magnetic disk دیسک مغناطیسی
flippy disk دیسک لغزان
flexible disk دیسک انعطاف پذیر
flexible disk دیسک قابل انعطاف
milk disk دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
magnetic disk صفحه مغناطیسی
floret of the disk گلچه میان
locking a disk قفل کردن یک دیسک
induction disk صفحه مدور
induction disk اهنربای صفحهای
induction disk گرده القائی
key to disk کلید به دیسک
magnetic disk گرده مغناطیسی
microfloppy disk میکرو دیسک لغزان
fixed support تکیه گاه گیردار
fixed round فشنگ کامل
fixed supply ذخیره معین کالای فاسد شدنی
we fixed in the town در شهر ماندیم
fixed support بردگاه گیردار
fixed system توزیع ثابت اب
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed bridge پل ثابت
fixed spacing فاصله دهی ثابت
fixed supply عرضه ثابت
fixed beam تیر دوسر گیردار
fixed davit davit gantrytype : syn
fixed beam تیر گیردار
fixed weight وزن ثابت
fixed beam تیر دو سر گیردار
fixed assets درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed stock مالک انحصاری سهام
fixed assets داراییهای ثابت
fixed asset دارائی ثابت
fixed area ناحیه ثابت
fixed ammunition مهمات ثابت
fixed stars ثوابت
fixed star ثوابت
fixed star ستاره ثابت
fixed storage انباره ثابت
fixed storage حافظه ثابت
Price are fixed here . دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed beam تیر ثابت
fixed arch طاقثابت
fixed base پایهثابت
fixed bayonet سرنیزهثابت
fixed blade تیغهثابت
fixed jaw اهرم ثابت
fixed platform سکویثابت
fixed winglet بالچهثابت
fixed ersistor مقاومت ثابت
fixed assets دارائیهای ثابت
fixed casement قاب ثابت
fixed radix با مبنای ثابت
fixed light چراغ ثابت
fixed length با درازای ثابت
fixed investment سرمایه گذاری ثابت
fixed inputs منابع ثابت
fixed inputs نهادههای ثابت
fixed income درامد ثابت
fixed idea تعصب
fixed idea فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed spool قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed resources منابع ثابت
fixed material مواد پایدار
fixed pivot لولای ثابت
fixed property سرمایه ثابت
fixed property اموال غیر منقول
fixed price قیمت ثابت
fixed portion فرض
fixed portion سهام معینه
fixed point نقطه ثابت
fixed point با ممیز ثابت
fixed point ممیز ثابت
fixed pivot محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed geometry هواپیمایی با بال ثابت
fixed format قابل ثابت
fixed fire اتش نشان شده
fixed costs هزینههای سرمایهای
fixed costs هزینههای ثابت
fixed cost هزینه ثابت و معین
fixed shell گلوله متصل
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed capital سرمایه ثابت
fixed condenser خازن ثابت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com