English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point notation = نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
Search result with all words
fixed point notation نشان گذاری با ممیز ثابت
Other Matches
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
fixed point نقطه ثابت
fixed point ممیز ثابت
fixed point با ممیز ثابت
fixed point arithmetic حساب ممیز ثابت
fixed point part جزء کسری
fixed point number عدد با ممیز ثابت
fixed point operation عملکرد با ممیز ثابت
fixed point representation نمایش ممیز ثابت
notation روش نوشتن یا نمایش اعداد
notation سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد
notation و A تا F
notation قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
notation و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation ثبت حرکات شطرنج
notation تذکر
notation نشان گذاری
notation بخاطر سپاری حاشیه نویسی
notation ثبت توجه
notation یادداشت
notation نماد سازی
notation عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation علامتگذاری
notation نمایش داده پایه با ارقام 0 و 1
notation نمادگذاری
notation که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
notation عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
prefix notation عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
biquinary notation دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
radix notation نشان گذاری مبنایی
hexadecimal notation سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
infix notation روش قواعد برنامه نویسی کامپیوتر که عملگرها درون عملوندها هستند مثل D-C یا x+y
iinfix notation نشان گذاری میانوندی
prefix notation نشان گذاری پیشوندی
positional notation نشان گذاری مرتبهای
postfix notation نشان گذاری پسوندی
hexadecimal notation نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hexadecimal notation صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
algebriac notation نمادگذاری جبری
mathematical notation نشانه گذاری ریاضی [ریاضی]
arabic notation هندسی
binary notation نشان گذاری دودویی
binary notation نمادسازی دوتایی
binary notation نشان گذاری دودوئی
chess notation نمایشگاهشطرنج
arabic notation پیکر
scientific notation نمادعلمی
scientific notation نشان گذاری علمی
algebriac notation ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
infix notation نشان گذاری میانوندی
excess n notation نشان گذاری با افزونی n
octal notation رقمی که در سیستم هشتایی به کار می رود
octal notation توان هشت مربوط به محل هر رقم در عدد
octal notation نشان گذاری هشت هشتی
suffix notation عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
suffix notation نشانگذاری پسوندی
octal notation یا اعداد 0 تا 7
matrix notation نمایش ماتریسی
symbolic notation نشانگذاری نمادی
decimal notation نشان گذاری دهدهی
decimal notation نمادسازی دهدهی
positional notation نشان گذاری مکانی
polish notation نشان گذاری لهستانی
Parts-per notation بخش در یکای سنجش [مهندسی]
denary notation سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
descriptive notation ثبت تشریحی حرکتهای شطرنج
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
reverse polish notation نشان گذاری لهستانی معکوس
figurine algebraic notation ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
binary coded decimal notation code BCD
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
point to point line خط نقطه به نقطه
well fixed پولدار
well fixed دارا
well fixed ثروتمند
I'll get you all fixed up. همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
fixed ماندنی مقطوع
fixed ثابت شده
fixed ماندنی
fixed قطعی
fixed گیردار
fixed مقطوع
fixed ثابت
fixed معین
well fixed خوب تثبیت شده
fixed head با نوک ثابت
fixed capital سرمایه ثابت
fixed income درامد ثابت
Price are fixed here . دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed beam تیر گیردار
fixed idea تعصب
fixed beam تیر دوسر گیردار
fixed format قابل ثابت
fixed idea فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed geometry هواپیمایی با بال ثابت
fixed inputs نهادههای ثابت
fixed inputs منابع ثابت
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed budget بودجه ثابت
fixed length با درازای ثابت
fixed capacitor خازن ثابت
fixed disk دیسک ثابت
fixed light چراغ ثابت
fixed bridge پل ثابت
fixed condenser خازن ثابت
fixed investment سرمایه گذاری ثابت
fixed ammunition مهمات ثابت
fixed area ناحیه ثابت
fixed asset دارائی ثابت
carbon fixed کربن ثابت
carbon fixed ذغال ثابت
fixed davit قایق بالابر ثابت
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed beam تیر ثابت
fixed costs هزینههای سرمایهای
fixed costs هزینههای ثابت
fixed cost هزینه ثابت و معین
fixed casement قاب ثابت
fixed assets دارائیهای ثابت
fixed assets درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed assets داراییهای ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed davit جرثقیل ثابت
fixed davit davit gantrytype : syn
fixed beam تیر دو سر گیردار
fixed fire اتش نشان شده
fixed fire اتش متمرکز
fixed field میدان ثابت
fixed factor عوامل ثابت تولید
we fixed in the town در شهر ماندیم
fixed factor عوامل تولید ثابت
fixed ersistor مقاومت ثابت
fixed winglet بالچهثابت
fixed platform سکویثابت
fixed jaw اهرم ثابت
fixed blade تیغهثابت
fixed bayonet سرنیزهثابت
fixed base پایهثابت
fixed echo انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed echo اکوی ثابت
fixed material مواد پایدار
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
fixed property اموال غیر منقول
fixed round فشنگ ثابت
fixed star ستاره ثابت
fixed spool قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed property سرمایه ثابت
fixed arch طاقثابت
fixed radix با مبنای ثابت
fixed spacing فاصله دهی ثابت
fixed resources منابع ثابت
fixed reticle تار موی ثابت زاویه یاب
fixed supply ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed round فشنگ کامل
fixed support تکیه گاه گیردار
fixed weight وزن ثابت
fixed shell گلوله متصل
fixed system توزیع ثابت اب
fixed star ثوابت
fixed wing هواپیمای بال ثابت
fixed wing بال ثابت
fixed-wing هواپیمای بال ثابت
fixed-wing بال ثابت
fixed storage حافظه ثابت
fixed supply عرضه ثابت
fixed storage انباره ثابت
fixed pivot لولای ثابت
fixed pivot محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed price قیمت ثابت
fixed stars ثوابت
fixed support بردگاه گیردار
fixed stock مالک انحصاری سهام
fixed portion فرض
fixed portion سهام معینه
average fixed cost هزینه ثابت متوسط
net fixed investment سرمایه گذاری ثابت خالص
fixed term deposit سپرده ثابت
moment at fixed ends لنگر سر گیردار تیر
cost plus a fixed fee هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
total fixed cost کل هزینه ثابت
fixed bed polymerization بسپارش در بستر ثابت
fixed disk [American E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed disc [British E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
heirs having fixed shares ذوالفرائض
fixed word length کلمه با طول ثابت
fixed cost curve منحنی هزینه ثابت
fixed wing aircraft هواپیما با بال ثابت
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed interval schedule برنامه فاصلهای ثابت
fixed length record رکورد با درازای ثابت
fixed length record رکورد باطول ثابت
fixed head disk دیسک با نوک ثابت
fixed program computer computer program wired
fixed production coefficients ضرایب تولید ثابت
fixed input coefficients ضریب نهادههای ثابت
fixed numeric format قالب عددی ثابت
fixed pitch propeller ملخ با گام ثابت
fixed post system سیستم پاسگاه ثابت
fixed post system سیستم پستهای نگهبانی ثابت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com