Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fixed post system
سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed post system
سیستم پاسگاه ثابت
Other Matches
fixed system
توزیع ثابت اب
fixed
معین
well fixed
ثروتمند
well fixed
خوب تثبیت شده
fixed
ثابت شده
fixed
ماندنی مقطوع
fixed
ثابت
fixed
قطعی
well fixed
پولدار
well fixed
دارا
fixed
مقطوع
I'll get you all fixed up.
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
fixed
ماندنی
fixed
گیردار
fixed stock
مالک انحصاری سهام
fixed portion
سهام معینه
fixed portion
فرض
fixed storage
حافظه ثابت
fixed light
چراغ ثابت
fixed material
مواد پایدار
fixed weight
وزن ثابت
fixed pivot
لولای ثابت
fixed pivot
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed point
ممیز ثابت
fixed point
با ممیز ثابت
fixed point
نقطه ثابت
fixed support
بردگاه گیردار
fixed support
تکیه گاه گیردار
fixed supply
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed supply
عرضه ثابت
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed storage
انباره ثابت
fixed platform
سکویثابت
fixed winglet
بالچهثابت
fixed resources
منابع ثابت
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
fixed star
ستاره ثابت
fixed round
فشنگ کامل
fixed round
فشنگ ثابت
fixed spool
قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
Price are fixed here .
دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed spacing
فاصله دهی ثابت
fixed jaw
اهرم ثابت
fixed blade
تیغهثابت
fixed bayonet
سرنیزهثابت
fixed reticle
تار موی ثابت زاویه یاب
fixed price
قیمت ثابت
fixed property
اموال غیر منقول
fixed property
سرمایه ثابت
fixed radix
با مبنای ثابت
fixed stars
ثوابت
fixed star
ثوابت
fixed arch
طاقثابت
fixed base
پایهثابت
fixed shell
گلوله متصل
fixed idea
تعصب
fixed inputs
منابع ثابت
fixed ersistor
مقاومت ثابت
fixed investment
سرمایه گذاری ثابت
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed echo
اکوی ثابت
fixed length
با درازای ثابت
fixed davit
davit gantrytype : syn
fixed-wing
بال ثابت
fixed davit
قایق بالابر ثابت
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed inputs
نهادههای ثابت
fixed factor
عوامل تولید ثابت
fixed field
میدان ثابت
fixed idea
فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
carbon fixed
کربن ثابت
carbon fixed
ذغال ثابت
fixed income
درامد ثابت
fixed wing
هواپیمای بال ثابت
fixed head
با نوک ثابت
fixed davit
جرثقیل ثابت
fixed geometry
هواپیمایی با بال ثابت
fixed format
قابل ثابت
fixed fire
اتش نشان شده
fixed fire
اتش متمرکز
fixed costs
هزینههای سرمایهای
fixed costs
هزینههای ثابت
fixed beam
تیر دوسر گیردار
fixed beam
تیر گیردار
fixed beam
تیر دو سر گیردار
fixed beam
تیر ثابت
fixed disk
دیسک ثابت
fixed assets
دارائیهای ثابت
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed assets
داراییهای ثابت
fixed asset
دارائی ثابت
fixed area
ناحیه ثابت
fixed ammunition
مهمات ثابت
fixed budget
بودجه ثابت
fixed wing
بال ثابت
fixed bridge
پل ثابت
fixed factor
عوامل ثابت تولید
fixed cost
هزینه ثابت و معین
we fixed in the town
در شهر ماندیم
fixed casement
قاب ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed capital
سرمایه ثابت
fixed condenser
خازن ثابت
fixed capacitor
خازن ثابت
fixed-wing
هواپیمای بال ثابت
cost plus a fixed fee
هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
average fixed cost
هزینه ثابت متوسط
fixed-roof tank
سقفثابتمخزن
fixed term deposit
سپرده ثابت
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
net fixed investment
سرمایه گذاری ثابت خالص
fixed time call
مکالمه در زمان معین و ثابت
total fixed cost
کل هزینه ثابت
heirs having fixed shares
ذوالفرائض
moment at fixed ends
لنگر سر گیردار تیر
fixed word length
کلمه با طول ثابت
fixed distance marking
خطمقطعثابت
fixed wheel gate
دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed size records
رکوردهای با اندازه ثابت
fixed disk
[American E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed point part
جزء کسری
fixed point operation
عملکرد با ممیز ثابت
fixed point number
عدد با ممیز ثابت
fixed point notation =
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed exchange rate
نرخ مبادله ثابت ارز
fixed point notation =
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point notation
نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed exchange rate
نرخ ثابت ارز
fixed interval schedule
برنامه فاصلهای ثابت
fixed pitch propeller
ملخ با گام ثابت
fixed length record
رکورد باطول ثابت
fixed length record
مدرک با درازای ثابت
fixed end moment
لنگر گیرداری
fixed length record
رکورد با درازای ثابت
fixed bed polymerization
بسپارش در بستر ثابت
fixed point representation
نمایش ممیز ثابت
fixed numeric format
قالب عددی ثابت
fixed share of an heir
فرض در ارث
fixed selling price
قیمت ثابت فروش
fixed roller gate
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed ratio schedule
برنامه نسبتی ثابت
fixed-gear bicycle
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
fixed point arithmetic
حساب ممیز ثابت
fixed input coefficients
ضریب نهادههای ثابت
fixed cost curve
منحنی هزینه ثابت
fixed head disk
دیسک با نوک ثابت
fixed production coefficients
ضرایب تولید ثابت
fixed program computer
computer program wired
fixed ground water
اب زیرزمینی ماندگار
fixed head disk
گرده با نوک ثابت
fixed disc
[British E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed word length computer
کامپیوتر با طول کلمه ثابت
fixed head disk unit
واحد دیسک با هد ثابت
fixed center turret lathe
ماشین تراش با مرکز ثابت
fixed slab buttress dam
سد با پشتبند ثابت
duplex fixed bed miller
دستگاه فرز دوبل
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
ex post
واقعی
post-
مربوط به پست
ex post
عملی
ex post
بوقوع پیوسته
out post
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
out post
نگهبانی
out post
نگهبان
ex post
به اعتبار گذشته
last post
شیپورعزا
last post
شیپور خاموشی
first post
شیپور خبر شبانه
to post up
مطلع کردن کامل دادن به
the post has come
پست امد
post-
پست
post-
پاسگاه
post-
مقام مسئولیت
post-
شغل
post-
اگهی کردن اعلان کردن
post-
بدیوار زدن
post-
پایگاه
post-
پادگان قرارگاه
the post has come
پست وارد شد
post-
پست نظامی
post-
نامه رسان پستچی
post-
مجموعه پستی
post-
بسته پستی
post-
سیستم پستی پستخانه
post-
صندوق پست تعجیل
post-
عجله
post-
ارسال سریع پست کردن
post-
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-
محل ماموریت موضع
post-
گماردن نگهبان قرار دادن
post-
ستون
post-
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post-
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post-
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post-
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-
چاپار
Would you post this for me, please?
ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
post-
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post-
چوب تقویت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com