Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
fixed ratio schedule
برنامه نسبتی ثابت
Other Matches
ratio schedule
مقیاس نسبتی
fixed interval schedule
برنامه فاصلهای ثابت
variable ratio schedule
برنامه نسبتی متغیر
schedule
فهرست راهنمای قانون
schedule
در برنامه منظورکردن
schedule
ریز برنامه
schedule
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule
زمانبندی
vr schedule
برنامه نسبتی متغیر
vi schedule
برنامه فاصلهای متغیر
fr schedule
برنامه نسبتی ثابت
Schedule+
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
fi schedule
برنامه فاصلهای ثابت
schedule
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule
برنامه
schedule
جدول
schedule
صورت فهرست
schedule
دربرنامه گذاردن
schedule
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedule
برنامه ریزی کردن
schedule
برنامه زمانی
schedule
زمان بندی کردن
schedule
برنامه زمان بندی
schedule
برنامه اجرائی
schedule
فرانما
schedule
برنامه زمان بندی فهرست
schedule of fires
برنامه اتشها
schedule of fires
برنامه ساعتی اتشها
schedule of targets
برنامه اماجها
schedule of targets
برنامه هدفها
approach schedule
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
subject schedule
برنامه موضوعی
supply schedule
جدول عرضه
tariff schedule
جدول تعرفه
time schedule
برنامه زمانی
schedule report
گزارش زمانبندی شده
schedule maintenance
نگهداری زمانبندی شده
schedule maintenance
نگهداشت زمان بندی شده
employment schedule
برنامه ماموریت ناو
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
demand schedule
جدول تقاضا
consumption schedule
جدول مصرف
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
indifference schedule
جدول بی تفاوتی
interval schedule
برنامه فاصلهای
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
maintenance schedule
برنامه نگهداشت
shift schedule
برنامه زمان کاری
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
project schedule
زمان بندی پروژه
rating schedule
مقیاس درجه بندی
assault schedule
برنامه هجوم
schedule date
موعد طبق برنامه
employment schedule
برنامه استفاده از ناو
shift schedule
برنامه شیفت کاری
shift schedule
برنامه نوبت کاری
schedule an appointment
قرار ملاقات گذاشتن
subject schedule
برنامه جزء جزء
work schedule
برنامه کار
individual demand schedule
جدول تقاضای فردی
variable interval schedule
برنامه فاصلهای متغیر
market demand schedule
صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
individual demand schedule
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
edward's personal preference schedule
مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
fixed
ماندنی
fixed
قطعی
well fixed
خوب تثبیت شده
fixed
معین
fixed
گیردار
fixed
ثابت شده
fixed
ماندنی مقطوع
well fixed
ثروتمند
well fixed
دارا
well fixed
پولدار
I'll get you all fixed up.
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
fixed
مقطوع
fixed
ثابت
fixed length
با درازای ثابت
fixed beam
تیر دو سر گیردار
fixed beam
تیر گیردار
fixed beam
تیر دوسر گیردار
fixed investment
سرمایه گذاری ثابت
fixed area
ناحیه ثابت
fixed bridge
پل ثابت
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed beam
تیر ثابت
fixed idea
تعصب
fixed head
با نوک ثابت
fixed light
چراغ ثابت
fixed material
مواد پایدار
fixed asset
دارائی ثابت
fixed assets
داراییهای ثابت
fixed capital
سرمایه ثابت
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed assets
دارائیهای ثابت
fixed ammunition
مهمات ثابت
fixed budget
بودجه ثابت
fixed capacitor
خازن ثابت
fixed davit
جرثقیل ثابت
fixed davit
davit gantrytype : syn
fixed disk
دیسک ثابت
fixed format
قابل ثابت
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed fire
اتش نشان شده
fixed fire
اتش متمرکز
fixed field
میدان ثابت
fixed factor
عوامل ثابت تولید
fixed factor
عوامل تولید ثابت
fixed idea
فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed income
درامد ثابت
fixed davit
قایق بالابر ثابت
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed condenser
خازن ثابت
fixed costs
هزینههای ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed casement
قاب ثابت
fixed inputs
منابع ثابت
fixed geometry
هواپیمایی با بال ثابت
fixed cost
هزینه ثابت و معین
fixed inputs
نهادههای ثابت
fixed ersistor
مقاومت ثابت
fixed costs
هزینههای سرمایهای
fixed echo
اکوی ثابت
fixed pivot
لولای ثابت
fixed wing
بال ثابت
carbon fixed
کربن ثابت
carbon fixed
ذغال ثابت
fixed weight
وزن ثابت
fixed system
توزیع ثابت اب
fixed support
بردگاه گیردار
fixed support
تکیه گاه گیردار
fixed supply
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed supply
عرضه ثابت
fixed storage
حافظه ثابت
we fixed in the town
در شهر ماندیم
fixed arch
طاقثابت
fixed-wing
هواپیمای بال ثابت
fixed-wing
بال ثابت
fixed wing
هواپیمای بال ثابت
Price are fixed here .
دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed winglet
بالچهثابت
fixed platform
سکویثابت
fixed jaw
اهرم ثابت
fixed blade
تیغهثابت
fixed bayonet
سرنیزهثابت
fixed base
پایهثابت
fixed storage
انباره ثابت
fixed stock
مالک انحصاری سهام
fixed resources
منابع ثابت
fixed radix
با مبنای ثابت
fixed property
سرمایه ثابت
fixed property
اموال غیر منقول
fixed price
قیمت ثابت
fixed portion
فرض
fixed portion
سهام معینه
fixed point
نقطه ثابت
fixed point
با ممیز ثابت
fixed point
ممیز ثابت
fixed pivot
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed spacing
فاصله دهی ثابت
fixed star
ستاره ثابت
fixed spool
قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed shell
گلوله متصل
fixed round
فشنگ ثابت
fixed round
فشنگ کامل
fixed stars
ثوابت
fixed reticle
تار موی ثابت زاویه یاب
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
fixed star
ثوابت
t ratio
نسبت تی
one to zero ratio
نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
in the ratio of
به نسبت
t ratio
بهر تی
ratio
نسبت یک عدد به دیگری
f ratio
بهر اف
ratio
ضریب
ratio
نسبت معین وثابت
ratio
نسبت
ratio
سهم
ratio
قسمت
ratio
نسبیت
ratio
بهر
fixed distance marking
خطمقطعثابت
fixed roller gate
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed word length
کلمه با طول ثابت
fixed-roof tank
سقفثابتمخزن
fixed selling price
قیمت ثابت فروش
fixed share of an heir
فرض در ارث
fixed pitch propeller
ملخ با گام ثابت
total fixed cost
کل هزینه ثابت
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
fixed wheel gate
دریچه قرقرهای با محورثابت
heirs having fixed shares
ذوالفرائض
fixed time call
مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed term deposit
سپرده ثابت
net fixed investment
سرمایه گذاری ثابت خالص
fixed post system
سیستم پاسگاه ثابت
cost plus a fixed fee
هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
moment at fixed ends
لنگر سر گیردار تیر
fixed size records
رکوردهای با اندازه ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com