English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
Other Matches
roller gate دریچه غلطان
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
roller قرقره نورد
roller قلطک
roller غلتانک چمن
roller ماشین غلطک زنی
roller منگنه
roller دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
roller غلطک
roller غلتک
roller بام غلتان استوانه
roller نورد
roller تیرک دار
roller استوانه
wrist roller مچ بند
roller shutter در کرکرهای
roller bearing بلبرینگ غلطکی
roller blind پرده فنردار قرقره ایی
roller clock چشمی بسته قرقره دار
roller contact کنتاکت غلتکی
roller conveyor غلطک حمال
roller conveyor غلطک بالابر
roller door در چرخنده
roller door در گردنده
roller drive مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
roller fender دفرای چوبی
roller path صفحه بلبرینگ
roller path ریل دواربرجک توپ
roller bearing یاطاقان غلطک دار
the roller beette گه غلتان
tamping roller غلطک لرزاننده
cloth roller پیچندهپارچه
support roller بلبرینگ
vibrating roller غلطک ارتعاشی
vibrating roller غلطک لرزان
support roller تکیه گاه
support roller رینگ وطوقه دوار
the roller beette جعل
tandem roller غلطک وزنی پشت سر هم
tandem roller نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
steam roller جاده کوب غلتک
hair roller بیگودی
semi roller پرتاب دورانی گوی بولینگ
roller coaster راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coaster راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coasters راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
sheet roller کارخانه نورد ورق فلزی
steam roller جاده صاف کن
feed roller غلتک پیش بر
jockey roller چرخریلی
ink roller غلتکجوهر
head roller غلتکاصلی
elliptical roller غلطک بیضی شکل
roller bearing یاتاقانی که میله ان باچند غلتک دیگر بگردش اید
roller-skates اسکتینگ
roller skate اسکتینگ
roller-skates کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skated کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skated اسکتینگ
roller-skate کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skate اسکتینگ
roller skate کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller frame قالبدورانی
roller sleeve روکشدورانی
roller-skating اسکتینگ
varnish-roller غلتکجلازن
warp roller غلتکتار
inking roller نورد
hand roller غلطک دستی
guide roller غلطک راهنما
roller-skating کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
pawn roller پیاده رانی شطرنج
roller bandage زخم بندپیچیده
paint roller غلطک رنگ کاری
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
road roller غلطک ویژه جاده صاف کنی
road roller جاده صاف کن
hydraulic roller غلطک ئیدرولیکی
paint roller mill دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
track roller frame قالبگردندهشیاردار
loose roller bearing رولبرینگ هرزگرد
paint roller mill غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
film guide roller حلقهراهنمایفیلم
paper bail roller غلتکضامنورق
flexible roller bearing رولبرینگ فنری
roller board and arms بازوهاوبردغلتک
hair roller pin سوزنبیگودی
spherical roller bearing بلبرینگ غلطکی
sheep foot roller غلطک پاچه بزی
cylinderical roller bearing یاطاقان غلطکی
ball and parallel roller bearings یاطاقان غلطکی
cylinder roller thrust bearing یاطاقان غلطکی محوری
saw gate چارچوب اره
nor gate دریچه نقیض یا
not and gate دریچه نا- و
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
not gate دریچه نا
nor gate دریچه نایا
not gate دریچه نقیض
not or gate دریچه نا- یا
or gate دریچه یا
or gate دریچه OR
Gate ورودی به باند
gate دروازه شروع اسکی
gate قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate گیت
gate راه تغذیه لشعلث
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate دروازه
gate در بزرگ
gate مدخل دریجه سد
gate وسایل ورود ورودیه
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate دریچه
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
down gate راهگاه پایین دست
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
and gate مدار AND
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
and gate دریچه و
gate مدخل
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate سوزن اتصال به یک FET
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate transition شیر فلکه تبدیل
gate tube لامپ دریچهای
gate valve شیر قطع جریان
gate valve شیر کشویی
head gate دریچه بالادست سد
head gate دریچه فوقانی کانال
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
xor gate دریچه یای ضمنی
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
lich-gate راهرو سرپوشیده
flap gate دریچه یک طرفه
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
flood gate ابگیره
flood gate بندسیلگیر
flood gate سد دریچهای
gate crasher میهمان ناخوانده
gate electrode الکترود دریچهای
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate leaf بدنه دریچه سد
gate money پولبلیطورودیه
inclusive or gate دریچه یای شامل
indicator gate دریچه شاخص
threshold gate دریچه استانهای
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
gate-leg پایهدروازهایشکل
lower gate دروازهپائینی
starting gate دروازه شروع
pouring gate دریچه ریزش
pouring gate تغذیه قالب
proselte of the gate کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
railroad gate درب ورودی راه اهن
sluice gate اب بند
sluice gate ابگیره
tainter gate دریچه قطائی
tainter gate دریچه لولادار
wicket gate دهانهدریچه
lich gate راهرو
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
logic gate دروازه منطقی
upper gate دروازهبالایی
majority gate دریجه اکثریت
nand gate دریچه نقیض و
nand gate دریچه ناو
nonequality gate دریچه نابرابری
spillway gate درخروجآبسطحسد
ring gate دهانهحلقوی
sluice gate دریچه
complement gate دریچه متمم ساز
equivalence gate دریچه معادل
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
exclusive or gate دریچه یای انحصاری
bifurcation gate دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
gate keeper دروازه بان
discharge gate دریچه تخلیه
burst gate لامپ پیام گذار
blind gate دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
equivalence gate دریچه هم ارزی
equality gate برابر سازی
equal gate دریچه برابری
elementary gate دریچه مقدماتی
color gate دریچه پیام رنگی
check gate دریچه تنظیم
cow gate چراگاه گاو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com