Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English
Persian
fixed system
توزیع ثابت اب
Search result with all words
fixed post system
سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed post system
سیستم پاسگاه ثابت
Other Matches
fixed
گیردار
fixed
معین
fixed
ثابت شده
fixed
ماندنی مقطوع
well fixed
خوب تثبیت شده
I'll get you all fixed up.
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
well fixed
پولدار
well fixed
دارا
well fixed
ثروتمند
fixed
مقطوع
fixed
ماندنی
fixed
قطعی
fixed
ثابت
fixed echo
اکوی ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed casement
قاب ثابت
fixed disk
دیسک ثابت
fixed cost
هزینه ثابت و معین
fixed davit
davit gantrytype : syn
fixed davit
جرثقیل ثابت
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed costs
هزینههای سرمایهای
fixed costs
هزینههای ثابت
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed factor
عوامل تولید ثابت
fixed factor
عوامل ثابت تولید
fixed length
با درازای ثابت
fixed investment
سرمایه گذاری ثابت
fixed inputs
منابع ثابت
fixed inputs
نهادههای ثابت
fixed idea
تعصب
fixed idea
فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed head
با نوک ثابت
fixed geometry
هواپیمایی با بال ثابت
fixed income
درامد ثابت
fixed format
قابل ثابت
fixed fire
اتش نشان شده
fixed fire
اتش متمرکز
fixed field
میدان ثابت
fixed light
چراغ ثابت
fixed ammunition
مهمات ثابت
fixed davit
قایق بالابر ثابت
we fixed in the town
در شهر ماندیم
fixed condenser
خازن ثابت
fixed arch
طاقثابت
fixed base
پایهثابت
fixed bayonet
سرنیزهثابت
fixed blade
تیغهثابت
fixed jaw
اهرم ثابت
Price are fixed here .
دراینجا قیمتها ثابت هستند
carbon fixed
کربن ثابت
carbon fixed
ذغال ثابت
fixed platform
سکویثابت
fixed area
ناحیه ثابت
fixed asset
دارائی ثابت
fixed capital
سرمایه ثابت
fixed capacitor
خازن ثابت
fixed budget
بودجه ثابت
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed bridge
پل ثابت
fixed beam
تیر دوسر گیردار
fixed beam
تیر گیردار
fixed beam
تیر دو سر گیردار
fixed beam
تیر ثابت
fixed assets
دارائیهای ثابت
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed assets
داراییهای ثابت
fixed winglet
بالچهثابت
fixed wing
هواپیمای بال ثابت
fixed star
ستاره ثابت
fixed spool
قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed spacing
فاصله دهی ثابت
fixed round
فشنگ ثابت
fixed round
فشنگ کامل
fixed reticle
تار موی ثابت زاویه یاب
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
fixed resources
منابع ثابت
fixed radix
با مبنای ثابت
fixed property
سرمایه ثابت
fixed property
اموال غیر منقول
fixed price
قیمت ثابت
fixed portion
فرض
fixed star
ثوابت
fixed stars
ثوابت
fixed wing
بال ثابت
fixed-wing
هواپیمای بال ثابت
fixed-wing
بال ثابت
fixed shell
گلوله متصل
fixed weight
وزن ثابت
fixed support
بردگاه گیردار
fixed support
تکیه گاه گیردار
fixed supply
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed supply
عرضه ثابت
fixed storage
حافظه ثابت
fixed storage
انباره ثابت
fixed stock
مالک انحصاری سهام
fixed portion
سهام معینه
fixed pivot
لولای ثابت
fixed pivot
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed ersistor
مقاومت ثابت
fixed point
ممیز ثابت
fixed point
با ممیز ثابت
fixed point
نقطه ثابت
fixed material
مواد پایدار
fixed head disk
دیسک با نوک ثابت
fixed term deposit
سپرده ثابت
fixed input coefficients
ضریب نهادههای ثابت
fixed head disk
گرده با نوک ثابت
fixed pitch propeller
ملخ با گام ثابت
fixed time call
مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed interval schedule
برنامه فاصلهای ثابت
fixed numeric format
قالب عددی ثابت
fixed-gear bicycle
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
moment at fixed ends
لنگر سر گیردار تیر
cost plus a fixed fee
هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
fixed-roof tank
سقفثابتمخزن
fixed length record
رکورد باطول ثابت
fixed length record
رکورد با درازای ثابت
total fixed cost
کل هزینه ثابت
heirs having fixed shares
ذوالفرائض
fixed distance marking
خطمقطعثابت
fixed word length
کلمه با طول ثابت
fixed length record
مدرک با درازای ثابت
fixed wheel gate
دریچه قرقرهای با محورثابت
net fixed investment
سرمایه گذاری ثابت خالص
fixed ground water
اب زیرزمینی ماندگار
fixed ratio schedule
برنامه نسبتی ثابت
fixed cost curve
منحنی هزینه ثابت
fixed point representation
نمایش ممیز ثابت
fixed exchange rate
نرخ مبادله ثابت ارز
fixed exchange rate
نرخ ثابت ارز
fixed program computer
computer program wired
fixed production coefficients
ضرایب تولید ثابت
fixed point notation =
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point operation
عملکرد با ممیز ثابت
fixed disk
[American E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed end moment
لنگر گیرداری
fixed disc
[British E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed point part
جزء کسری
average fixed cost
هزینه ثابت متوسط
fixed point arithmetic
حساب ممیز ثابت
fixed bed polymerization
بسپارش در بستر ثابت
fixed size records
رکوردهای با اندازه ثابت
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
fixed share of an heir
فرض در ارث
fixed selling price
قیمت ثابت فروش
fixed roller gate
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed point notation
نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed point number
عدد با ممیز ثابت
fixed point notation =
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed slab buttress dam
سد با پشتبند ثابت
fixed head disk unit
واحد دیسک با هد ثابت
duplex fixed bed miller
دستگاه فرز دوبل
fixed word length computer
کامپیوتر با طول کلمه ثابت
fixed center turret lathe
ماشین تراش با مرکز ثابت
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
system
اسلوب
system
اصول وجود
system
نظم ترتیب
system
طرز روش
system
رشته دستگاه
system
سلسله
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
سازگان
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system
سامانه
p system
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
c.g.s. system
دستگاه سگث
value system
نظام ارزشها
i.f.f. system
دستگاه تشخیص
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of
the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system
سیستم
system
نظام
system
نظم منظومه
system
قاعده رویه
system
طرز اسلوب
system
جهاز
system
دستگاه
system
سلسله رشته
system
طریقه
system
همستاد روش
system
همست
system
منظومه
system
مجموعه سازمان
system
ترتیب
system
روش اصول
system
نظام سیستم
system
تشکیلات
system
سازمان
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
power system
شبکه نیرو
system analyst
تحلیل گر سیستم
system availability
دسترس پذیری سیستم
polyphase system
دستگاه چندفاز
system balance
تعادل سیستم
system board
برد سیستم
point system
شرط بندی براساس امتیاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com