Dictiornary-Farsi | flame spreader | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 77 (1 milliseconds)

English	Persian
flame spreader	شعلهپخشکن


Other Matches

spreader	پخش کن کلاف
spreader	میله افقی که بادبان را از دکل جدا نگاه می دارد
spreader	بار پخش کن
spreader	دستگاه پخش کننده شن
spreader	منتشر کننده
spreader	شایع کننده
spreader	پخش کننده
spreader	گسترشگر
chip spreader	جاده صاف کن
manure spreader	کودافشان
spreader rig	میلهای که نخها جداگانه به ان وصل میشود
spreader beam	تیر زیر سری
straw spreader	چنگکافشان
spreader beam	تیر تقویتی
macadam spreader	ماکادام پخش کن
load spreader	بار پخش کن هواپیما
spreader adjustment screw	پیچ تنظیم پخش
flame out	قطع احتراق
to flame up	سرخ شدن
flame	الو
to flame up	بهیجان امدن
flame	شعله زدن زبانه کشیدن
flame	زبانه اتش
flame	تب وتاب
flame	شورعشق
flame	مشتعل شدن تابش
flame	ارسال پیام نامناسب به کاربر
flame	برافروختگی
old flame	فردیکهبااورابطهرمانتیکداشتهاید
flame	شعله
oxidizing flame	شعله اکساینده
reducing flame	شعله احیاگر
neutral flame	شعله خنثی
to smother a flame	شعله ای را خاموش کردن
white flame	شعله سفید
to fan the flame	اتش رادامن زدن
to fan the flame	برشدت چیزی افزودن
to fan the flame	نمک برزخم پاشیدن
lurid flame	شعله دودنما
lurid flame	شعله تیره
flame holder	شعله نگهدار
flame hardening	سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
flame harden	با شعله سخت کردن
flame damper	شعله خفه کن
flame cutting	جوش بری [مهندسی]
flame cut	با جوش بریدن
flame cultivator	دستگاه مخصوص سوزاندن علف
flame cleaning	تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
flame braze	زرد جوش کردن
flame thrower	شعله افکن
carburizing flame	شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
flame projector	اتش پاش
flame-throwers	اتش پاش
flame-thrower	اتش پاش
flame photemetry	نورسنجی شعلهای
flame photometer	نورسنج شعلهای
gas flame	لامپ گازی
heating flame	شعله
gas flame	چراغ گازی
flame tree	درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
flame test	محک شعله
flame spray	تزریق کردن شعلهای
flame scraf	با شعله پهن کردن
flame safety	ایمنی در مقابل شعله اتش
flame proof	ضد شعله
multi flame burner	اجاق چند شعله
acetylene oxygen flame	شعله استیلن اکسیژن
hydrogen flame detector	اشکارساز شعلهای هیدروژن
oxy hydrogen flame	شعله اکسی ئیدروژن
flame adjustment wheel	چرخ تنظیم شعله
rate of flame propagation	سرعت انتشار شعله
to pour oil on the flame	نمک بر زخم پاشیدن
rate of flame propagation	سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
to pour oil on the flame	اتش خشم را دامن زدن
flame ionization detector	اشکارساز یونش شعلهای
to pour oil on the flame	دعوارا سخت کردن