English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English Persian
flash weld جوش شعلهای
Other Matches
weld بهم پیوستن
weld جوشکاری کردن
weld جوش دادن پیوستن
weld جوش
weld متصل کردن جوش دادن جوش
butt weld جوش لب به لب
calk weld درز جوش
seam weld جوش درز
forge weld جوش دادن شعلهای
joint weld جوشکاری اتصالی
lap weld جوش رویهم
miter weld جوشکاری فارسی
camber weld جوش محدب
cluster weld جوش خوشهای
fillet weld جوش گوشه
fillet weld جوش نواری
filler weld جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
filler weld جوش نواری
filled weld جوش نواری
corner weld جوشکاری گوشه
edge weld جوش لبهای
flat weld جوش مسطح
plug weld جوش مسدود
point of weld نقطه جوش
pressure weld جوش دادن فشاری
spot weld خال جوش
stitch weld جوش بخیهای
root of the weld ریشه جوش
tack weld نقطه جوش
tack weld وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
to butt weld از سرجوش دادن
scarf weld جایی که دو میل اهن را نیم ونیم کرده باهم جوش داده باشند
weld bead تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد
weld decay پوسیدگی جوش
spot weld نقطه جوش دادن
projection weld جوش خال سیاه
projection weld جوش نقطه سیاه
reinforcement of weld تقویت جوش
strength weld جوشکاری مقاومتی
weld bead مهره جوش
spot weld اتصال نقطه جوش
edge fillet weld جوش نواری دورهای
double u butt weld جوش لب به لب یو دوبل
double i butt weld جوش درزی ای دوبل
bridge spot weld جوشکاری نقطهای
butt seam weld جوشکاری شکافی
single bevel but weld جوش لب به لب "وی " ساده
multi layer weld جوشکاری چند لایه
butt seam weld جوشکاری درزی
single j butt weld جوش لب به لب "جی "
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
concave fillet weld جوشکاری مغزی مقعر جوشکاری مغزی
convex fillet weld جوش مغزی محدب
convex fillet weld جوش نواری برجسته
bevelled edge weld جوش درز پیشانی
double bevel butt weld جوشکاری لب به لب
in a flash درانی
in a flash بیک چشم برهم زدن
flash نور برق دهانه توپ یا تفنگ
flash ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash درخشیدن
flash برق زدن
flash تاباندن
flash فلاش
flash درخش
flash تابش انی
flash حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود
flash عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flash معدن موازی سریع A/D.
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash پیام انی یا برق اسا
flash تلالو تاباندن
flash فلاش عکاسی
flash برق
flash روشنایی مختصر
flash یک ان
flash لحظه
flash بروز ناگهانی جلوه
flash تشعشع
flash شدت حرف که روشن و خاموش شود
flash برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash زودگذشتن
flash ranging مسافت یابی نوری
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
flash burn سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
electronic flash فلاش الکترونی
helium flash جرقه هلیومی
flash flood سیل برق اسا
flash burns سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
light flash فلاش نور
flash floods سیل برق اسا
flash hook قلاب گوشت
squawk flash در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
x ray flash فلاش رونتگن
flash hider مخفیکنندهنوردهانهنفنگ
flash in the pan <idiom> ابتدا عالی وبعد خراب شدن ،شکست خوردن
flash suppressor خنثی کننده شعله دهانه توپ
flash bulb فلاش دوربین عکاسی
flash house دزدخانه جنده خانه
flash in the pan کوشش بیهوده
flash in the pan جوشش انی وبی نتیجه
flash lamp لامپ پر نور عکاسی
flash light چراغ قوه
flash light نور برق
flash message پیام انی
flash house جایگاه دزدان
flash blindness کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
flash card ورقه تمرین بصری
flash color رنگ مبنا
flash color رنگ اصلی
flash defilade پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
flash fly مگس وحشراتی که گوشت میخورند
flash fuze چاشنی الکتریکی
flash fuze ماسوره الکتریکی یا جرقهای
flash message پیام برق اسا
flash photography عکاسی شب بابرق
flash photolysis نورکافت درخشی
flash signal سیگنال فلاش
flash signal علامت فلاش
flash report گزارش برق اسا
flash color زمینه
flash report گزارش انی
flash reducer کم کننده برق دهانه توپ
flash reducer کم کننده شعله باروت
flash suppressor شعله پوش
flash point نقطه اشتعال
flash point نقطه احتراق
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
flash point tester ازمایش کننده نقطه اشتعال
flash to bang time فاصله زمانی بین نور و صدای گلوله
flash butt welding جوشکاری لب به لب
flash to bang time زمان بین دیدن برق دهانه توپ تا شنیدن صدای انفجارگلوله
flash ranging location تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com