English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
flexible lead اتصال قابل انعطاف
Other Matches
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
flexible انعطاف پذیر تا شدنی
flexible خمش پذیر
flexible آنچه قابل تغییر است
flexible انعطاف پذیر
flexible فلاپی دیسک
flexible خم شو
flexible قابل تغییر
flexible آرایهای که اندازه و حد آن قابل تغییر است
flexible استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
flexible تاشو
flexible نرم
flexible قابل انعطاف
flexible disk دیسک قابل انعطاف
flexible pipe لوله تاشو
flexible price قیمت انعطاف پذیر
flexible pipe لوله خرطومی
flexible budget بودجه متغیر
flexible hose شلنگ
flexible cable کابل خم پذیر
flexible conduit لوله حفاظ نرم
flexible cord قیطان
flexible cord سیم قابل انعطاف
flexible disk دیسک انعطاف پذیر
flexible file سوهان نرم
flexible footing شالوده انعطاف پذیر
flexible joint اتصال قابل انعطاف
flexible budget بودجه انعطاف پذیر
flexible pavement شوسه انعطاف پذیر
flexible pavement شوسه نرم
flexible shaft محور قابل انعطاف
flexible tariff تعرفه انعطاف پذیر
flexible tube تیوبقابلانعطاف
flexible skirt پوششقابلانعطاف
flexible metal conduit لوله حفاظ خرطومی
flexible drive tool ابزار گردان
flexible exchange rate نرخ متغیر ارز
flexible exchange rate نرخ ارزانعطاف پذیر
flexible rubber hose شلنگلاستیکیانعطافپذیر
flexible hose connection رابطانعطافپذیرلوله
flexible fuel tubing لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
flexible metal hose لوله فلزی قابل انعطاف
flexible roller bearing رولبرینگ فنری
flexible brake tubing لوله قابل انعطاف ترمز
flexible arm lamp چراغ مطالعه قابل انعطاف
flexible steel wire rope طناب فولادی خم شو
flexible oil filter line لوله صافی روغن
extra special flexible wire rope طناب فولادی ویژه
flexible mild steel wire rope طناب فولادی نرم
lead the way <idiom> جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
to lead on وادار به اقدامات بیشتری کردن
to take the lead پیشقدم شدن
to take the lead ریاست کردن
What came of it ? where did it lead to ? با لاخره کا ربکجا کشید ؟
lead به سر بردن
lead on <idiom> تشویق موزیانه
it is my lead دست من است
lead off <idiom> شروع کردن ،باز کردن
to lead off اغازکردن
to lead a گمراه کردن
lead off اغاز کردن
lead off پیشقدم شدن
lead in مداررابط انفجار
lead in مدار هادی اشتعال
lead in منتج
lead in چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
it is my lead نوبت من است
lead the way پیشقدم شدن
lead on تشویق کردن
lead on ترغیب کردن مشتبه کردن
to lead off پیش قدم شدن
to lead away پیرو خود کردن کشیدن
to lead away اغوا کردن
to lead a سرگردان کردن
lead through تعویض سرپرست
lead can بادامک راهنما
to lead the way پیشقدم شدن
lead on وانمود کردن
following my lead یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
lead زاویه سبقت
lead راهنمایی کردن هدایت کردن
lead بردن
lead رهبری کردن
lead مدرک
lead تقدم
lead پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
lead پرش طول یا پرش یانیزه با پای معین
lead راه اب
lead سرمشق تقدم
lead هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead سوق دادن بران داشتن
lead منجر شدن
lead پیش افت
lead رهبری کردن راهنمایی
lead هدایت کردن بست اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
lead سیم واسطه زاویه پیشگیری
lead سبقت هادی
lead غلاف هادی
lead فلز سرب
lead جلو بردن تیر از هدف
lead رابط برق
lead سرب
lead هدایت
lead کابل هادی
lead سرب پوش کردن
lead رنگ سربی
lead شاقول گلوله
lead-in سیم انتن
lead up تهیه مقدمات را دیدن راهنما
lead :سرب
lead سرب گرفتن باسرب اندودن
lead-up مقدمه
lead-up تهیه مقدمات را دیدن راهنما
lead هادی
lead سیر هدایت الکتریکی
lead رهبری
lead Pb :symb
lead up مقدمه
lead : راهنمایی رهبری
red lead سرنج
red lead ماده ضدزنگ
red lead سرب قرمز
protect a lead بازی محافظه کارانه
lead suspect آدم مورد شک اصلی [به گناهی]
Where does this road lead to? این جاده به کجا میرود؟
red lead شنگرف
refined lead سرب تصفیه شده
sheet lead ورقه سرب
positive lead سیم مثبت
pig lead توده سرب
lead us not into temtation ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
lead wire سیم اتصال
lead wire خط اتصال
to lead somebody to believe not to be aware of something خود را به کوچه علی چپ زدن
lead work سرب کاری
lead work لوله کشی خانه ها
lead work شیشه اندازی
lead work جام اندازی
lead works کارخانه سرب گدازی
negative lead سیم منفی
ounce of lead گلوله سربی
peroxide of lead پروکسید سرب
phase lead پیش افت فاز
phase lead تقدیم فاز
pig lead لخته سرب
lead us not into temtation مارادرازمایش میاور
sheet lead صفحه سرب
to lead by the nose الت قرار دادن
to lead captive اسیر کردن
to lead captive با اسارت بردن
to lead up the garden فریفتن
to lead up the garden گمراه کردن
to swing the lead خود را به ناخوشی زدن
to swing the lead اززیر کار در رفتن
ignition lead سربافروزش
welding lead کابل جوش
where does this road lead to این راه بکجا میرود
white lead سفید اب شیخ
white lead سفیداب شیخ
working lead بار یا نیرویی که ساختمان یاجزیی از ان هنگام کارکردمعمولی متحمل میشود
earth lead شلنگاتصالبهزمین
electrode lead راهنمایالکترود
To lead a person on . کسی رابازی دادن
to lead astray گمراه کردن
sit on a lead بازی محافظه کارانه
sit on a lead بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
soft lead سرب نرم
sounding lead ژرفاسنج اوایی
sponge lead سرب اسفنجی
to lead a person a d. کسیرابه رقاصی واداشتن
valve lead تقدم سوپاپ
lead by the nose <idiom> کنترل کامل داشتن
test lead رابط برق ازمایش
the lead of a party پیشوا یا رئیس حزب
to cast the lead ژرف پیمایی کردن
Where does this street lead on to ? این خیابان یکجا می خورد ؟
You take the lead and others wI'll follow. تو جلو برو بقیه بدنبالت خواهند آمد
to lead a person a d. کسیرا بزحمت انداختن
to lead an army لشکر کشیدن
lead ball کلاهکتوپی
lead time مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
black lead گرافیت
lead azide ازید سرب
lead burning جوش سرب
lead by the nose الت قرار دادن
lead captive به اسارت بردن
lead captive اسیر کردن
lead coat روکش کردن سربی
lead collision course مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
lead curve خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
lead glass شیشه سربی
lead a unit لشگرکشی کردن
lead glazing اب سرب
lead astray گمراه کردن
lead angle زاویه پیش فاز
lead angle زاویه پیشگیری هدف
black lead سرب سیاه
angle of lead زاویه پیش افتادگی
lead-ins سیم انتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com