English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
English Persian
flip flap یکجورترقه یا اتش بازی پشتک
flip flap معلق
Other Matches
flap صدای چلپ
flap اویخته وشل
flap برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flap بال وپرزدن مرغ بهم زدن
flap پرزدن
flap دری وری گفتن
flap باله هواپیما
flap لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
flap در پوش مستراح فرنگی
flap فلپ
flap slat
flap قسمت اویخته هر شیئی
flap ضربه
flip وارو
flip out <idiom> از کوره در رفتن
flip پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip پرش طول با پشتک به جلو در هوا
flip پشتک در هوا
flip تلنگر
flip :
flip از خود بیخودشدن
flip ضربت سبک وناگهانی
flip تلنگر زدن
flip :گستاخ
flip جسور
flip پر رو
flip پاس سریع و کوتاه
mid flap فلپ میانی
kruger flap فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
jet flap فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
fly flap مگس ران
gun flap یقهشکاری
fly flap مگس پران
mud flap گلگیر
plain flap فلپ ساده
front flap زبانهجلویی
plain flap فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
flap pocket جیبلبهدار
body flap زبانهبدنه
table flap قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
tabbed flap فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
zapp flap شکل ابتدائی فلپهای لبه فرار
flap valve شیر یک طرفه
flap gate دریچه یک طرفه
flap angle زاویه فلپ
dive flap ترمز هوایی از نوع فلپ
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
cowl flap فلپهای پوشش موتور
flap eared اویخته گوش
flap eared دالگوش
variable camber flap فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
internally blown flap فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
gill type flap فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
flap hydraulic jack جکهیدولیکبالههواپیما
leading edge flap لبهبرجستهباله
trailing edge flap لبهبرجستهپشتیباله
fuel tank flap درباکبنزین
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
rs flip flop الاکلنگ ار اس
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
to flip a coin شیریاخط کردن
flip-flops نیم وارو
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip side پشت صفحهی گرامافون
flip side بخش ثانوی هرچیز
flip one's lid <idiom> خیلی هیجان زده شدن ،کنترل خودرا از دست دادن
flip side پشت هرچیز
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped نیم وارو
flip-flopping نیم وارو
t flip flop الاکلنگی "تی "
sr flip flop الاکلنگ اس ار
flip turn سالتو
flip turn برگشت انتهای استخر
flip shot ضربه با استفاده از مچ
flip pass پاس کوتاه از زیر بازو پاس سریع با استفاده از مچ
flip flop فلیپ فلاپ
flip flop چرخ فلک
flip flop علمیات نرمش
flip flop حرکت تندپرنده وهواپیما
back flip شیرجه پشتک وارو
JK flip flop نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
flip-flop نیم وارو
d flip flop الاکلنگ نوع دی
flip flop باصدای چلپ چلوپ
back flip نیم وارو
moebius flip پشتک از جلو یا عقب در پرش
clocked flip flop الاکلنگ با سنجش زمان
monostable flip flop الاکلنگ تک پایا
sign flip flop الاکلنگ علامت نما
toggle flip flop الا کلنگ ضامنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com