English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (6 milliseconds)
English Persian
floating reamer برقو یا جدار تراش متحرک
Other Matches
reamer جدارتراش
reamer گشاد کن
reamer برقوزن مته زدن
reamer قلاویز
reamer برقو
reamer برقوزن
bottoming reamer وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
burring reamer دستگاه فرز لوله
chucking reamer برقو با جدار تراش
hand reamer کوبه دستی
valve seat reamer جدار تراش نشیمنگاه سوپاپ برقوی نشیمنگاه سوپاپ
floating شناور
floating غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
floating عمل ریاضی روی عدد اعشاری
floating عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود
floating UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
floating پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
floating عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
floating نوک پرواز کننده
floating سیال مواج
floating متحرک
floating متغیر
floating جابجا شده
floating فاقدوسیله اتصال
floating مواج
floating متحرک برروی اب
floating شناوری
floating اضافی
floating لیسه کردن
floating محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
floating نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
floating علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
floating غوطه ور
floating صاف کردن
floating reserve نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating point با ممیز شناور
floating reticle تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
floating reticle عدسی مواج
floating mine مین شناور
floating reserve احتیاط سیال
floating mine مین سطحی
floating rates نرخهای بارهای دریایی
floating policy بیمه نامه متغیر
floating point ممیز شناور
floating screed شمشه گچی
floating tool ابزار متحرک
floating trade تجارت دریایی
to stay floating معلق ماندن [در محیطی] [فیزیک] [شیمی]
floating point ممیز شناور [ریاضی]
floating voter فردیکهبههیچحزبسیاسیمتکینیست
floating population جمعیتشناور
floating sleeve آستینبلندآزاد
floating roof سقفشناور
floating rib (2) دندهآزادجناقسینه
floating head تیغهمسطح
floating ribs دندههای ازاد
floating aquatics ابزیان شناور
floating crane جرثقیل متحرک
floating debt بدهی متغیر
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
floating drydock حوضچه شناور خشک
floating dock حوض شناور
floating fender زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
floating fundation پی شناور
floating grid شبکه شناور
floating charactep دخشه شناور
floating cargo باری که باکشتی حمل میشود
floating cargo باری که دردریا است
floating audress نشانی شناور
floating axle محور نوسان
floating base پایگاه شناور دریایی
floating battery باتری ذخیره
floating bearing یاطاقان نوسان دار
floating bridge پل شناور
floating bridge پل متحرک موقتی
floating capital سرمایه متحرک
floating gyro ژایرو شناور
floating harbour لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating mark نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating mark نقاط مواج عکس هوایی
floating lines خطوط مواج عکس هوایی
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating mastic ملاط قیری
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating light انبان شناورچراغ دار
floating kidney کلیه متحرک
floating light کشتی فانوس دار
floating-roof tank مخزنسقفشناور
floating point basic نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
floating point arithmetic حساب ممیز شناور
floating point calculation محاسبات اعداد نمایی یا علمی
floating exchange rate نرخ متغیرارز
floating point number اعداد ممیز شناور [ریاضی]
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
floating point constant ثابت ممیز شناور
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
floating exchange rate نرخ شناور ارز
floating pontoon bridge پل پونتون
floating tool holder ابزارگیر متحرک
free floating anxiety اضطراب فراگیر
floating point rutine روال ممیز شناور
floating point representation نمایش با ممیز شناور
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
floating point number عدد با ممیز شناور
floating point operation عملیات ممیز شناور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com