Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (8 milliseconds)
English
Persian
floating reserve
احتیاط سیال
floating reserve
نیروی ذخیره احتیاط متحرک
Other Matches
floating
UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
floating
سیال مواج
floating
اضافی
floating
لیسه کردن
floating
صاف کردن
floating
متحرک
floating
متغیر
floating
جابجا شده
floating
شناور
floating
شناوری
floating
متحرک برروی اب
floating
مواج
floating
غوطه ور
floating
علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
floating
نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
floating
غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
floating
عمل ریاضی روی عدد اعشاری
floating
عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود
floating
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
floating
پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
floating
فاقدوسیله اتصال
floating
نوک پرواز کننده
floating
عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
reserve
اندوخته
reserve
پس نهاد
with reserve
بقید احتیاط
under reserve
تحت تضمین
to have something in reserve
چیزی درچنته داشتن
to have something in reserve
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
reserve
پس نهاد کردن
reserve
احتیاط
reserve
رزرو کردن
reserve
از پیش حفظ کردن
reserve
مدارا
reserve
کنار گذاشتن
reserve
توداربودن
reserve
احتیاط یدکی
reserve
ذخیره
reserve
اندوختن اندوخته
reserve
نگه داشتن اختصاص دادن
reserve
ذخیره کردن
reserve
ذخیره کردن اختصاص دادن
reserve
نگهداشتن
reserve
قید شرط
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
کتمان حقیقت
reserve
عضو علی البدل
floating mine
مین شناور
floating mine
مین سطحی
floating point
با ممیز شناور
floating island
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating policy
بیمه نامه متغیر
floating reamer
برقو یا جدار تراش متحرک
floating rates
نرخهای بارهای دریایی
floating mastic
ملاط قیری
floating harbour
لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
floating kidney
کلیه متحرک
floating light
کشتی فانوس دار
floating light
انبان شناورچراغ دار
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating lines
خطوط مواج عکس هوایی
floating mark
نقاط مواج عکس هوایی
floating mark
نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating point
ممیز شناور
floating reticle
عدسی مواج
floating point
ممیز شناور
[ریاضی]
floating voter
فردیکهبههیچحزبسیاسیمتکینیست
floating population
جمعیتشناور
floating sleeve
آستینبلندآزاد
floating roof
سقفشناور
floating rib (2)
دندهآزادجناقسینه
floating head
تیغهمسطح
floating trade
تجارت دریایی
floating tool
ابزار متحرک
floating screed
شمشه گچی
floating ribs
دندههای ازاد
floating reticle
تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
to stay floating
معلق ماندن
[در محیطی]
[فیزیک]
[شیمی]
floating gyro
ژایرو شناور
floating aquatics
ابزیان شناور
floating cargo
باری که دردریا است
floating bridge
پل شناور
floating capital
سرمایه متحرک
floating bridge
پل متحرک موقتی
floating bearing
یاطاقان نوسان دار
floating battery
باتری ذخیره
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base
پایگاه شناور دریایی
floating axle
محور نوسان
floating audress
نشانی شناور
floating cargo
باری که باکشتی حمل میشود
floating charactep
دخشه شناور
floating drydock
حوضچه شناور خشک
floating fender
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
floating fundation
پی شناور
floating grid
شبکه شناور
floating dock
حوضچه شناور تعمیر کشتی
floating dock
حوض شناور
floating crane
جرثقیل متحرک
floating debt
بدهی متغیر
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
reserve price
اخرین بها
reserve price
بهای قطعی
reserve requirement
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
reserve price
قیمت پایه در حراج
reserve price
قیمت نهایی بهای قطعی
reserve officer
افسر احتیاط
reserve officer
افسر وفیفه
reserve components
قسمتهای احتیاط ارتش
reserve curreny
پول ذخیره
reserve echelon
رده احتیاط
reserve factor
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
reserve force
نیروی احتیاط
reserve fund
سرمایه احتیاطی
reserve fund
وجوه ذخیره
reserve mobilization
بسیج احتیاطها
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
reserve requirements
ذخائر مورد نیاز
reserve stock
اماد ذخیره
reserve stock
موجودی ذخیره
battle reserve
احتیاط جنگی
central reserve
سکوی میانی
central reserve
سکوی وسط
capital reserve
اندوخته سرمایه
reserve parachute
چترذخیرهای
capital reserve
ذخیره سرمایه
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
Could you reserve a room for me?
آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
equipment reserve
ذخیره تجهیزاتی
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
rolling reserve
اماد ذخیره غلطان
rolling reserve
امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار
stone reserve
ذخیره سنگ
reserve curreny
ارز ذخیره
army reserve
احتیاط نیروی زمینی
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
army reserve
قسمت احتیاط نیروی زمینی
tactical reserve
احتیاط تاکتیکی
battle reserve
ذخیره جنگی
reserve center
مرکز اموزش احتیاط
reserve center
مرکز احتیاط
nature reserve
اندوختگاه نیادی
nature reserve
اندوختگاه طبیعی
national reserve
پاستگاه ملی
national reserve
اندوختگاه ملی
mobile reserve
احتیاط متحرک
liability reserve
ذخیره بدهیها
reserve fund
وجوه اندوخته
gold reserve
اندوخته طلا
general reserve
احتیاط عمومی
operational reserve
احتیاط عملیاتی
operational reserve
ذخیره عملیاتی
payment under reserve
پرداخت تحت تضمین
reserve buoyancy
جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
reserve buoyancy
حجم بالاتر از خط ابخور ناو
paper in reserve
کاغذذخیرهای
reserve accumulator
انباره کمکی
reflex reserve
پس مانده بازتاب
ready reserve
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
floating point operation
عملکردبا ممیز شناور
floating point representation
نمایش با ممیز شناور
floating-roof tank
مخزنسقفشناور
floating point operation
عملیات ممیز شناور
floating point number
عدد با ممیز شناور
floating point notation
نشان گذاری با ممیز شناور
floating point constant
ثابت ممیز شناور
floating point calculation
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
floating point basic
نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
floating exchange rate
نرخ شناور ارز
floating point number
اعداد ممیز شناور
[ریاضی]
floating exchange rate
نرخ متغیرارز
floating point rutine
روال ممیز شناور
floating rate of exchange
نرخ شناور ارز
floating pontoon bridge
پل پونتون
free floating anxiety
اضطراب فراگیر
floating tool holder
ابزارگیر متحرک
floating point arithmetic
حساب ممیز شناور
army reserve command
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
strict nature reserve
اندوختگاه طبیعی بازداشته
fuel reserve tank
مخزن ذخیره سوخت
industrial reserve army
ارتش ذخیره صنعتی
reserve army of unemployed
سپاه ذخیره بیکاران
federal reserve system
سیستمی که به موجب ان
auction sale without reserve
فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
fractional reserve banking
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
fractional reserve banking
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
federal reserve system
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
reserve army of unemployed
ارتش ذخیره بیکاران
federal reserve system
سیستم ذخیره فدرال
federal reserve system
نظام فدرال رزرو
federal reserve bank
بانک فدرال رزرو
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com