Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
English
Persian
flood gate
ابگیره
flood gate
بندسیلگیر
flood gate
سد دریچهای
Other Matches
flood
طغیان کردن
flood way
سیل
flood
بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flood
طغیان
flood
سیل
flood
سیل گرفتن
flood
غرق کردن
flood
اشک
flood
طوفان
flood
رو د دریا
flood lubrication
روغنکاری سیلابی
flood plain
دشت سیلابی
flood protection
حفافت در مقابل طغیان
flood tide
مد
flood tide
اب مد
flood valve
شیر پر اب کن
flood volume
حجم سیل
flood walls
سیل بند
flood oiling
روغنکاری گردشی
counter flood
اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
flood discharge
بده فزون ابی بده سیل
flood discharge
بده طغیان
flood currents
پندام
flood currents
سیلاب
flood current
جریان مدی
catastrophic flood
سیل بلاخیز
flood control
سیل بندی
flood stage
تراز بحرانی طغیان
flood currents
جریان سیلابی
flood waters
{pl}
طغیان آب
flood waters
{pl}
سیل
subject to the flood
دستخوش سیل
flash flood
سیل برق اسا
flood risk
خطر سیل
maximum flood
سیل بیشینه
maximum flood
طغیان بیشینه
initial flood
پیش سیل
anti flood valve
شیر اطمینان مانع طغیان
The flood swepot away the bridge.
سیل پل رابرد
forced flood lubrication
روغنکاری تحت فشار
daily flood peak
بیشینه روزانه سیل
daily flood peak
حداکثر سیل روزانه
maximum flood discharge
بده بیشینه طغیان
maximum flood discharge
بده حداکثرطغیان
flood level mark
داغ سیلاب
distributed flood ligh system
روشنائی کلی توسط پروژکتور
or gate
دریچه یا
down gate
راهگاه پایین دست
nor gate
دریچه نقیض یا
not gate
دریچه نا
nor gate
دریچه نایا
not and gate
دریچه نا- و
Gate
ورودی به باند
take out gate
دریچه ابگیر ابیاری
not gate
دریچه نقیض
not or gate
دریچه نا- یا
saw gate
چارچوب اره
or gate
دریچه OR
gate
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
سوزن اتصال به یک FET
gate
مدخل
and gate
دریچه و
and gate
مدار AND
gate
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate
راه تغذیه لشعلث
gate
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
and gate
دریچه و دریچه ضرب منطقی
gate
دریچه
gate
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate
گیت
gate
دروازه
gate
در بزرگ
gate
مدخل دریجه سد
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
وسایل ورود ورودیه
gate
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate
دروازه شروع اسکی
gate
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate transition
شیر فلکه تبدیل
roller gate
دریچه غلطان
pouring gate
دریچه ریزش
railroad gate
درب ورودی راه اهن
proselte of the gate
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
nand gate
دریچه ناو
pouring gate
تغذیه قالب
nonequality gate
دریچه نابرابری
nand gate
دریچه نقیض و
sluice gate
ابگیره
ring gate
دهانهحلقوی
spillway gate
درخروجآبسطحسد
upper gate
دروازهبالایی
wicket gate
دهانهدریچه
gate money
پولبلیطورودیه
crash the gate
<idiom>
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
lich-gate
راهرو سرپوشیده
gate keeper
دروازه بان
lower gate
دروازهپائینی
equivalence gate
دریچه هم ارزی
sluice gate
اب بند
sluice gate
دریچه
starting gate
دروازه شروع
tainter gate
دریچه قطائی
tainter gate
دریچه لولادار
He was approaching the gate.
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
threshold gate
دریچه استانهای
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
xor gate
دریچه یای ضمنی
gate-leg
پایهدروازهایشکل
discharge gate
دریچه تخلیه
flap gate
دریچه یک طرفه
burst gate
لامپ پیام گذار
blind gate
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
bifurcation gate
دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
check gate
دریچه تنظیم
gate crasher
میهمان ناخوانده
gate electrode
الکترود دریچهای
gate hanger
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
gate leaf
بدنه دریچه سد
cow gate
چراگاه گاو
exclusive or gate
دریچه یای انحصاری
exjunction gate
دریچه یای انحصاری
complement gate
دریچه متمم ساز
color gate
دریچه پیام رنگی
elementary gate
دریچه مقدماتی
elementary gate
دریچه ابتدایی
equal gate
دریچه برابری
equality gate
برابر سازی
equivalence gate
دریچه معادل
exclusive nor gate
دریچه نقیض یای انحصاری
gate meeting
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
caterpillar gate
دریچه چرخ زنجیری
logic gate
دروازه منطقی
lich gate
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
lich gate
راهرو
golden gate
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
indicator gate
دریچه شاخص
inclusive or gate
دریچه یای شامل
head gate
دریچه بالادست سد
head gate
دریچه فوقانی کانال
gate vessel
شناور درب حوض تعمیرات ناو
majority gate
دریجه اکثریت
gate valve
شیر قطع جریان
gate tube
لامپ دریچهای
gate post
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate valve
شیر کشویی
fixed wheel gate
دریچه قرقرهای با محورثابت
gate operating platform
سکوی مانور دریچه ها
jet flow gate
دریچه با سرلوله
The crowd was pressing against the gate .
جمعیت به درورودی فشار می دادند
gate chamber wall
جایگاه حرکت دریچه
gate operating ring
حلقهورودیعملکننده
jet flow gate
فشاراین دریچه زیاداست
gate-leg table
میزپایهدروازهای
gate operating deck
سکوی مانور دریچه ها
master gate valve
مدخلدریچهاصلی
mitre gate recess
دریچهتنفسشمار
fixed roller gate
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
Fortune Knocks at least once at everymans gate.
<proverb>
خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
A creaking gate hang long.
<proverb>
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
bear tape shutter gate
دریچه شیروانی شکل
memory controller gate array
ارایه درگاه کنترل حافظه
maximum gate trigger voltage
ولتاژ احتراق حداکثر
maximum gate trigger current
جریان احتراق حداکثر
insulated gate field effect transistor
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com