English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (1 milliseconds)
English Persian
flush bushing رابطهدولوله
Other Matches
bushing استر برنجی یا فلزی
bushing غلاف
bushing استری
bushing لایی
bushing بوش
bushing عایق غلاف حیله گردان
bushing پوسته
conduit bushing بوش لوله حفاظ
insulating bushing بوش عایق
insulated bushing مقره عبوری
oilite bushing بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
conduit bushing adapter تبدیل لوله حفاظ
bushing current transformer ترانسفورماتور جریان میانگذر
kelly drive bushing اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
flush آجر همتراز
flush سنگ همتراز
flush ترازکردن
flush with هم سطح با
flush خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flush تراز
flush لبریز
flush بهیجان امدن
flush سیفون توالت ابریزمستراح را باز کردن
flush اب را بافشار ریختن
flush قرمز کردن
flush سرخ شدن
flush چهره گلگون کردن
flush بطورناگهانی غضبناک شدن
flush همسطح
flush همتراز
flush جریان
flush فراوانی
flush پاک کردن هر دادهای در بافر
flush و آماده برای کار جدید یا پس از قط ع یک کار
flush پاک کردن محتوای یک صفحه
flush باخر
flush فایل یا بخشی از حافظه
flush هم سطح یا در یک امتداد
flush شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flush پرواز ناگهانی پرنده ازمخفیگاه
flush pipe لوله ابفشان
flush deck پل سرتاسری
flush bolt پیچ خزینه روfluorite
royal flush کارتهایدل
straight flush کارتهایدلاعدادپشتهم
hot flush سرخومتورم شدنپوست
flush pipe لوله ریزش
flush bolt پیچ خزینه رو
flush-pointing بندکشی همتراز
flush tank حوضچه شستشو
make flush شستن با جریان سریع
flush decker پل هوایی یک پارچه
flush kerb لبه همکف لبه پوشیده
flush receptacle پریز توی کار
flush shoulder شانه همسطح
flush shoulder شانه همکف
flush socket [پریز زیر کار]
flush switch کلید توی کار
flush kerb جدول همکف
flush formation زیرگاه همتراز
flush formation فرم بی بعد
flush bead moulding [تزئینات گچ بری دوتایی]
mud flush rotary حفاری اورانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com