English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (1 milliseconds)
English Persian
folded in mist مه گرفته
Other Matches
mist تاری چشم
mist غبار
mist مه
mist ابهام مه گرفتن
mist تنک مه
mist کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
scotch mist مهباران
mist lubrication روغنکاری پاششی روغنکاری چکانشی روغنکاری چکهای
love in a mist سیاهدانه دمشقی نوعی گل ساعت
oil mist تیرگی روغن
crankcase mist detector اشکارساز الودگی روغن
folded لا
folded پیچ
folded روش تا کردن کاغذ
folded یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
folded تا زدن یا شدن
folded چین
folded اغل گوسفند
folded دسته یا گله گوسفند
folded حصار
folded چندان
folded چندلا
folded بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folded دراغل کردن
folded جا کردن
folded تا
folded تا کردن
folded چین خوردگی زمین
folded بهم امیختن
folded تاخوردن
folded پیچیدن
folded تا زدن
folded تاکردن
folded optics وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
folded picture تصویر تا خورده
folded dipole انتن دو قطبی دولا
with arms folded a دست بسینه
with folded arms دست بسینه
with folded arms دست به سینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com