Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
foreign exchange market	بازار ارز
Other Matches
foreign market	بازار خارج
foreign exchange	ارز
foreign exchange	مبادله خارجی
foreign exchange	پول کشور خارجی
foreign exchange	ارز خارجی
foreign exchange	پول خارجی
foreign exchange	تعویض خارجی
foreign exchange	پول خارجی ارز خارجی
foreign exchange transactions	معاملات ارزی
committe of foreign exchange	کمیسیون ارز
foreign exchange transaction	معاملات ارزی
rationing of foreign exchange	جیره بندی ارز خارجی
foreign exchange rate	نرخ ارز
foreign exchange control	نظارت بر ارز
exchange market	بازار داد و ستد
exchange market	بازار اسعار
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs.	وزارت امور خارجه
foreign	بیگانه
foreign	خارجی
foreign	توقیف اموال مدیون غایب
foreign	توقیف اموال مدیون خارجی
foreign	خارجه
foreign	نامناسب
foreign	بیرونی ناجور
foreign value system	نظام ارزشی بیگانه
foreign trade	تجارت خارجی
foreign subjects	اتباع بیگانه
foreign judgment	رای دادگاه خارجی
foreign trade	بازرگانی خارجی
foreign law	حقوق خارجی
foreign loan	وام خارجی
foreign reserves	ذخائر خارجی
foreign policy	خط مشی عمل خارجی
foreign policy	سیاست خارجی
foreign particle	جسم خارجی
foreign minister	وزیر امور خارجه
foreign judgment	حکم دادگاه خارجی
foreign investment	سرمایه گذاری خارجی
foreign currency	پول کشور خارجی
foreign currency	ارز
foreign currencies	پولهای خارجی
foreign bill	برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
foreign bill	برات خارجی
foreign bill	حواله ارز خارجی
foreign attachment	توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
foreign aid	کمک خارجی
Foreign Office	وزارت امور خارجه
foreign nationals	اتباع خارجه
foreign excess	تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
foreign national	تبعه خارجی
foreign national	ملیت خارجی
foreign currencies	اسعار
foreign affairs	اموربیگانگان
foreign deposit	سپرده خارجی
foreign affairs	امورخارجه
foreign volunteer	آدم اجیر پولکی
foreign body	آنچهتصادفادرسرجایخودنباشد
foreign bill	برات ارزی
foreign volunteer	[سرباز] مزدور
She has a foreign appearance.	ظاهرش خارجی بنظر می آید
foreign currency	ارز خارجی
the foreign office	وزارت خارجه
What foreign language do you know?	کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
foreign military sales	فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
inflow of foreign funds	ورودسرمایههای خارجی
inflow of foreign funds	ورود وجوه خارجی
foreign letter paper	کاغذ چاپاری نازک
Foreign residents in tehran.	خارجیان مقیم تهران
minister of foreign affairs	وزیر امور خارجه
minister for foreign affairs	وزیر امور خارجه
net foreign investment	خالص سرمایه گذاری خارجی
balance of foreign trade	تراز تجارت خارجی
foreign trade multiplier	ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
What foreign language do you speak ?	با کدام زبان خارجی آشناهستید ؟
foreign aid program	برنامه کمک خارجی
ministry of foreign affairs	وزارت امور خارجه
To perfect oneself in a foreign language .	معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
secretary of state for foreign affairs	وزیر امور خارجه
secretary of state for foreign affairs	وزیرخارجه
This law wI'll be a disincentive to foreign investors.	این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.	ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
market value	قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
market	بازار فروش [اقتصاد]
in the market for <idiom>	خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
down-market	رجوع شود به downscale
off-market <adj.>	خارج از بورس [فروخته شده ]
market	به بازار عرضه کردن
market value	ارزش
outside market	بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market	درمعرض فروش قرار دادن
market	در بازار دادوستد کردن
market	فروختن
market	بازار
market	محل داد وستد
market value	قیمت بازار
market value	در بازار قیمت بازار
market value	ارزش بازاری
market	مرکزتجارت
cattle market	محلفروشاحشام
oil market	بازار نفت
labour market	متقاضیکار
sharing the market	تقسیم بازار
easty market	بازاراست تا
market garden	مزرعهکاشتسبزیجاتومیوهجاتجهتفروش
fair market	هفته بازار
soft market	بازار با تقاضای خوب
market gardener	باغکار سبزیکار
domestic market	بازار داخلی
fair market	بازار مکاره
organized market	بازار سازمان یافته
widening of market	گسترش بازار
to make a market of	با کالای دیگرمعاوضه کردن
security market	بازار اوراق بهادار
seller's market	بازار فروشنده
seller's market	بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
spot market	بازار نقدی
spot market	بازار معاملات نقدی
narrow market	بازار محدود
falling market	بازار رو به زوال
target market	بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
the market is dull	بازار کساداست
to make a market of	معامله کردن
to rig the market	با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
the market is dull	بازار راکد است
price market	وضع کردن قیمت در انحصار
wage market	بازار دستمزد
perfect market	بازار کامل
securities market	بازار اوراق بهادار
market prices	قیمتهای بازار
market imperfection	ناقص بودن بازار
market imperfection	نقص بازار
market functions	وفائف بازار
market freedom	ازادی تجاری
market freedom	ازادی بازار
market forces	عوامل موثردر بازار
market forces	نیروهای بازار
market failure	شکست بازار نارسائی بازار
market equilibrium	تعادل بازار
market information	اطلاعات و دادههای بازار
market leader	پیشقدم در بازار
market price	قیمت بازار
market penetration	نفوذ به بازار
market overt	بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
market overt	بازار اشکار
market oriented	در جهت بازار
market oriented	بازاری
market opportunity	فرصت بازار
market mechanism	مکانیسم بازار
market mechanism	طرز کار بازار
market leader	دارای رهبریت بازار
market leader	پیشرو بازار
market demand	تقاضای بازار
market channels	مجاری توزیع
market structure	بنیان بازار
market system	نظام بازار
market trends	روندهای بازار
Common Market	جامعه اقتصادی اروپا
imperfect market	بازار ناقص
idols of the market	اوهام ناشی از سخن وامیزش
home market	بازار داخل کشور
home market	بازار داخلی
market trust	بازار انحصاری
gold market	بازار طلا
futures market	بازار خرید و فروش سلف
market structure	ساخت بازار
market socialism	سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
market appraisal	سنجش بازار
market acceptance	پذیرش کالا توسط بازار
market prices	قیمتهای تعیین شده در بازار
market review	بررسی بازار
market survey	بررسی بازار
market risk	خطر بازار
loan market	بازار وام
labor market	بازار کار
market segmentation	تقسیم بازار
market segmentation	تجزیه بازار
market share	سهم بازار
market failure	ناتوانی بازار
bull the market	بازار را گرم کردن
off-market purchases	خرید در بیرون از بورس
black market	دربازارسیاه معامله کردن
black market	بازار سیاه
stock market	بورس کالاهای مختلف
stock market	بورس سهام وارز
flea market	بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea market	سمساری
money market	بازار پول
to place on the market	فروختن
break into the market	در بازار رسوخ کردن
carpet market	بازار فرش
to put on the market	به بازار عرضه کردن
to place on the market	به بازار عرضه کردن
to put on the market	درمعرض فروش قرار دادن
bearish market	بازار رو به افول
to place on the market	درمعرض فروش قرار دادن
to put on the market	فروختن
market research	بررسی بازار
market research	تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
market research	بازارپژوهی
Common Market	بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com