English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (10 milliseconds)
English Persian
forest green سبز زیتونی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
Other Matches
forest تعداد درختهای ساختار داده متصل
forest درختکاری کردن
forest تبدیل به جنگل کردن
forest بیشه
forest جنگل
forest laws قوانین جنگل
boreal forest جنگل سوزنی برگ شمالی
cloud forest جنگل بلند مه الود
conifer forest جنگل سوزنی برگ
can't see the forest for the trees <idiom> ازروی یکی برای جمع قضاوت کردن
forest fly مگس سگ
thorn forest خار بیشه
steppe forest جنگل جلگهای
rain forest جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
mangrove forest جنگل مردابی
mangrove forest جنگل ماندابی
forest fly مگس اسب
tropical rain forest جنگل بارانهای استوایی
green تازه
green خرم
green PC رایانه سبز
green <idiom>
green سبز
green معتدل
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green سبزه چمن
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green ترو تازه نارس
green رنگ سبز
green سبزیجات
green سبزشدن
green سبز کردن
green بی تجربه
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
to incline to green بسیبزی زدن
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
green vegetable سبزی خوراکی
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
sea green رنگ سبز مایل بابی
Green Berets سبز کلاهان
village green میدان دهکده
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
to incline to green یا مایل بودن
in the green tree خوشبخت
pea green سبز نخودی
pea green زرد مایل بسبز
pace of the green سرعت گوی
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
jade green رنک سبزمایل به ابی
long green اسکناس پشت سبز
long green دلار کاغذی پشت سبز
malachite green سبز مالاشیت
jade green رنگ سبز یشمی
in the green tree بخت سبز
in the green tree سرسبز
green wood چوب تر
green vitriol زاج سبز
mead green سبز چمنی
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
green card کارت سبز
green cards کارت سبز
green pepper فلفل سبز
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
green with envy از حسادت ترکیدن
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
deep green رنگ سبز تند و تیره
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
Green architecture معماری سبز
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green beans لوبیا سبز
to turn green سبز رنگ شدن
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
Light green. رنگ سبز روشن
green salad سالادسبز
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
green peas نخودفرنگی
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
green light چراغ سمت راست
green crop علف تازه
green crop علیق سبز
green dragon ارن
green dragon فیل گوش
green dragon درافیون
green eye رشک
green eye حسد
green eyed حسود
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green dragon لوف کبیر
green gun لوله پرتاب سبز
green concrete بتن تر
green concrete بتن تازه
dark green سبزسیر
emerald green زمردی
emerald green زمردین
emerald green سبززمردی
bromocresol green سبز برموکرزول
grass green رنگ سبز چمنی
green alga جلبک سبز
almond green رنگ مغز پستهای
green bean لوبیای سبز
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bone نیزه ماهی
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green concrete بتن تازه ریخته شده
green house گلخانه
green house گرمخانه
green jaundice سبزی
green pea نخود سبز
green pea نخود اتابکی
green peak دارکوب سبز
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand ماسه تر
green revolution انقلاب سبز
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green stuff سبزی
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green onion پیازچه
green old wound زخم تازه
green jaundice یرقان سبز
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green meat گوشت کهنه
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green سبز نخودی
green belts کمربند سبز
green belt کمربند سبز
green tea چایی سبز
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green meat سبزی
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
green meat گیاه خوراکی
green mold کفک سبز
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
moss green color رنگ سبز ماشی
moss green color سبز جلبکی
all nature looked green همه جا سبز بود
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
green barley for fodder قصیل
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
green barley for fodder خصیل
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
fine green marble سنگ گندمی
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
green sand mold قالب تر
green sand molding قالب ریزی تر
green with a blue tint سبز مایل به ابی
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
As sure as [God made] little green apples he'll be back. او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties. ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com