Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
formal group
گروه رسمی
Other Matches
formal
رسمی
formal
مقید به اداب ورسوم اداری
formal
تفصیلی عارضی
formal
لباس رسمی شب قرار دادی
formal
قانونی
formal
اداری
formal
صوری
formal
دارای فکر
formal notice
سندسازی
formal dance
بال
[رقص]
formal logic
قضاوت سطحی
formal logic
منطق صوری
formal logic
منطق رمزی
formal logic
منطق مجرد
formal language
زبان صوری
formal dance
مجلس رقص
finery
[formal]
جامه پر زرق و برق
formal exercise
تمرین صوری
formal education
اموزش رسمی
formal discipline
اموزش صورت گرا
formal concentration
غلظت فرمال
formal charge
بار قراردادی
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
سخن گفتن در باره چیزی
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
اظهار نظر دادن در باره چیزی
formal operations
عملیات صوری
formal potential
پتانسیل فرمال
formal review
سان رسمی
formal review
بررسی رسمی
formal accountability
ذیحسابی رسمی
He is quite reserved and formal.
آدم خیلی خشک و رسمی است
to recount something to someone
[formal]
برای کسی چیزی را تعریف کردن
[یکایک گفتن]
[بازگفتن]
formal logic
منطق صوری
[منطق]
finery
[formal]
جامه رسمی جشن
formal notice
جعل
hereinafter
[formal]
<adv.>
درزیر
hereinafter
[formal]
<adv.>
در پایین
formal thought disorder
اختلال صوری فکر
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
درزیر
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
در پایین
to sojourn
[formal]
[in a place as a visitor]
توقف کردن
t group
گروه حساسیت اموزی
in group
گروه خودی
t group
گروه T
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group
دسته بندی کردن
we group
گروه خودی
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
out group
برون گروه
group
دسته
group
گروه
group
انجمن
group
جمعیت گروه بندی کردن
group
جمع شدن
group
گروه رزمی
group
ناوگروه
group
دسته دسته کردن
group
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group
جمع اوری چندین چیز با هم
group
جمع کردن چندین وسیله با هم
group
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group
حزب
group
شیعه
group
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group velocity
سرعت گروهی
hydrogxyl group
گروه هیدروکسیل
group pressure
فشار گروهی
group of targets
گروه هدفها
group of targets
گروه اماجها
group norms
هنجارهای گروهی
group membership
عضویت گروهی
group printing
چاپ گروهی
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group selector
سلکتور گروهی
infinite group
گروه نامتناهی
leaving group
گروه ترک کننده
local group
گروه محلی
marginal group
گروه حاشیهای
membership group
گروه عضویت
minority group
گروه اقلیت
natural group
گروه طبیعی
group theory
نظریه گروهی
group theory
نظریه گروهها
group test
ازمون گروهی
group teaming
ریخته گری گروهی
group structure
ساخت گروهی
group separator
جداساز گروه
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
Group theory
نظریه گروه ها
[ریاضی]
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
splinter group
گروهجداییطلب
noun group
گروهکلمات
interest group
علایقگروهی
group practice
گروهپزشکی
ginger group
افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group
گروه قیدی
within group variance
پراکنش درون گروهی
user group
گروه کاربران
sporadic group
گروه نامنظم
[ریاضی]
management group
ائتلاف تجاری
management group
ائتلاف چند شرکت
extra-group
ناهمراه گروه
[پرنده شناسی]
finite group
گروه متناهی
[ریاضی]
cyclic group
گروه دوری
[ریاضی]
user group
گروه استفاده کننده
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
thiocarbonyl group
گروه تیوکربونیل
salvage group
گروه بازیابی وسایل
repeating group
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group
گروه مرجع
product group
کالاهی مشابه
primary group
گروه نخستین
point group
گروه نقطهای
pile group
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
phosphoryl group
گروه فسفریل
open group
گروه باز
salvage group
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
selected group
گروه گزیده
shot group
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
task group
گروه ماموریت زمینی
task group
ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group
گروه تقارن
substituent group
گروه استخلافی
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
standardization group
گروه معیاریابی
spelling group
حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
side group
گروه جانبی
norm group
گروه هنجار
acid group
گروه اسید
criterion group
گروه ملاک
coordinated group
گروه کوئوردینانسی
control group
گروه گواه
aiming group
عوامل مثلث گیری
commutative group
گروه جابجاپذیر
command group
گروه فرماندهی
aiming group
دستگاه مثلث گیری
coacting group
گروه همکار
dead group
زاویه بیروح
dead group
زمین بیروح
encounter group
گروه رویارویی
acid group
گروه اسیدی
diastereotopic group
گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
detail group
دسته ماموربیگاری
acidic group
گروه اسید
detail group
قسمت بیگاری
deactivating group
گروه کم کننده فعالیت
acidic group
گروه اسیدی
closed group
گروه بسته
air group
گروه هوایی
air group
گروه هوایی یک ناو
beach group
گروه خدمات ساحلی
battle group
گروه نبرد
battle group
واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group
گروه تک به ساحل
attack group
گروه تک
artillery group
گروه توپخانه
army group
گروه ارتش
armor group
گروه زره تانک
amino group
گروه امینی
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
alkyl group
گروه الکیل
carboxylic group
کروه کربوکسیلی
carbonyl group
گروه کربونیل
bridging group
گروه پل شده
bridged group
گروه پل شده
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
between group variance
پراکنش میان گروهی
alkyl group
گروه الکیلی
armor group
گروه زرهی
group mark
علامت گروه
group factors
عاملهای گروهی
blood group
تعیین کردن
group dynamics
پویش گروهی
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group drive
محرکه گروهی
group discussion
بحث گروهی
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group contagion
سرایت گروهی
group consciousness
اگاهی گروهی
blood group
گروه خونی
group frequency
بسامد گروهی
age group
گروه سنی
age group
گروه سالخور
group mark
نشان گروه
group interview
مصاحبه گروهی
group index
اندیس گروه
group index
شاخص گروه
group identification
همانند سازی گروهی
group casting
ریخته گری گروهی
group casting
ریخته گری
group captain
سرهنگ هوایی
group therapy
گروه درمانی
abelian group
گروه ابلی
feeding group
قسمت خوراک دهنده
feeding group
گروه تغذیه کننده
experimental group
گروه ازمایشی
entry group
گروه واجد شرایط
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com