English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (4 milliseconds)
English Persian
forms شکل
forms ریخت
forms ترکیب
forms تصویر وجه
forms روش
forms طریقه
forms برگه ورقه
forms فرم
forms تشکیل دادن ساختن
forms بشکل دراوردن
forms قالب کردن
forms پروردن
forms شکل گرفتن سرشتن
forms فراگرفتن
forms صورت دیس
forms تشکیل دادن
forms صورت
forms شکل قالب
forms امادگی
forms سابقه فعالیت اسب
forms قسم
forms نوع
forms طرز ورفتار
forms نظم فرم
forms ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
forms دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
forms یات مربوطه را وارد میکند
forms حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
forms یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
forms 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms صفحهای از صفحات کامپیوتری
forms ایجاد یک شکل
forms ساخت
forms ورقه
forms شکل دادن
Other Matches
no answer [n/a] [in forms] بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
sixth forms دورهی آماده سازی برای دانشگاه
preprinted forms فرم های اماده
forms of currency اشکال پول
forms of currency انواع پول
forms design طراحی فرم ها
forms control کنترل فرم ها
equivalent forms صورتهای هم ارز
continuous forms فرم های پیوسته
continuous forms ورقههای پیوسته
alternate forms شکلهای جانشین
life forms زی نمود
To keep up appearances. For forms sake. برای حفظ ظاهر( آبرو)
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com