Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (9 milliseconds)
English	Persian
forward spring	طناب شماره سه
forward spring	اسپرینگ سینه
Search result with all words
forward bow spring	طناب مهار کشتی
forward bow spring	فنر جلوی سینه کشتی
Other Matches
spring	پرش
spring	حالت فنری
spring	جست وخیز
spring	فنر انبرک
spring	سرچشمه
spring	چشمه
spring	بهار
well spring	سرچشمه
spring	فنر فنری
spring	حالت ارتجاعی فنر پریدن
spring	جهش کردن
spring	جستن
spring	چشمه اب
spring	فنر
spring	فاهر شدن
spring	پریدن
spring	جهیدن قابل ارتجاع بودن
spring	حالت فنری داشتن
spring	پاطاق
spring	جست
to take a spring	جست زدن
spring fever	تب بهاره
spring roll	مربوطبهغذایچینی
spring-clean	تمام وکمالتمیزکردن
head spring	منبع
spring chicken <idiom>	شخص جوان (بصورت منفی)
head spring	ورزش واکروبات با سر
helical spring	متر مارپیچ
helical spring	فنر مارپیچی
hot spring	چشمه اب گرم
hot spring	ابگرم
interrupter spring	فنر پلاتین
spring of intrados	پاطاق درونی
kill spring	فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
valve spring	فنرسرپاپ
tension spring	کششنخ
head spring	سرچشمه
spring-cleaning	خانه تکانی بهاره
jack spring	فنرجک
pallet spring	فنرسینیزیربار
return spring	فنرارتجاعی
spring binder	پوشهفنری
spring housing	محلارتجائی
spring linkage	متصلکنندهفنری
to spring a leaguer	رخنه پیدا کردن
spring toggle	ضامنفنر
steel spring	فلزفولادی
suspension spring	فنرآویزان
hair spring	فنر رقاصک
laminated spring	فنر تسمه
lead spring	فنر شمش
spring shower	رگبار بهاری
spring practice	دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
spring plate	صفحه فنری
spring mattress	دشک فنری
spring loaded	فنری کلید ناپایدار در مخابرات
spiral spring	فنر مارپیچ
spring balanced	ترازوی فنری
spring board	تخته شیرجه
spring cleaning	خانه تکانی درفصل بهار
spring conditions	شرایط بهاری
spring constant	ضریب فنریت
spring contact	کنتاکت فنری
spring coupling	کوپلینگ فنری
spring deflection	تغییر شکل فنر
spring loaded	دارای حالت فنری
spring suspension	تعلیق فنری
spring tester	دستگاه ازمایش فنری
spring tide	فصل بهار
leaf spring	فنر تیغهای
lock spring	قاب ساعت فنری
main spring	شاه فنر
mineral spring	چشمه معدنی
thermal spring	چشمه اب گرم
that first spring to the mind	متبادر به ذهن
pierian spring	الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
plate spring	فنر بشقابکی
spring balance	تعادل فنری
spring washer	واشر فنری
spring time	هنگام بهار
spring time	بهاران
spring time	فصل بهار
spring tide	جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
spring tide	جزر ومد کامل
spring hook	قلاب فنردار
to spring a leak	نشت کردن
to spring a leak	چکه کردن از درز
hot spring	چشمه آبگرم
coil spring	فنر پیچشی
torsion spring	فنر پیچشی
coil spring	فنر مارپیچی شکل
early spring	سیستم جنگ افزار ماهوارهای ضد شناسایی
aft spring	طناب شماره چهار
aft spring	اسپرینگ پاشنه
driving spring	فنر حرکت دهنده
compression spring	فنر فشاری
spring wool	پشم بهاره چین
driving spring	فنر ارتجاع
conical spring	فنر مخروطی
to spring a leak	تراوش کردن
box spring	فنر مارپیچ تختخواب
beechive spring	فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
arch spring line	شانه طاق
spring power hammer	چکش فنری
arch spring line	پاتاق
this game is proper to spring	این بازی مخصوص بهار است
it is good for spring wear	بهاره خوب است
it is good for spring wear	برای پوشش
detachable spring flange	لبه فنر جدا شدنی
spring pressure gage	فشارسنج فنری
outside forward	بازیگر گوش
forward	حرکت به جلو یا مقابل
look forward	انتظار چیزی را داشتن
forward	جلو
to look forward to something	انتظار چیزی را داشتن
to look forward to something	منتظر چیزی شدن
I'm looking forward to seeing you again.	منتظر دیدار دوباره شما هستم.
forward	ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید
forward	که یک بسته داده را از یک بخش در بخش دیگر کپی میکند
forward	عمل پل
forward	به جلو
forward	ارسال کردن
forward	بازی کن ردیف جلو به جلو
forward	جلوانداختن
forward	فرستادن رساندن
forward	جسور
forward	جلوی گستاخ
forward	ببعد
forward	فرمان پیش پیش
forward	به پیش
forward	روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forward	نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
forward	بیع سلف
forward	سلف
right forward	پیشروراست
forward	جلو قایق
forward	فوروارد
forward	به سمت سینه
forward	پیش
look forward to something <idiom>	را لذت پیش بینی کردن
to look forward to	انتظار داشتن
to look forward to	استقبال کردن
forward-looking	آیندهنگر
to look forward to something	با خوشحالی منتظر چیزی شدن
Looking forward to it	پیشبینی اش میکنم [میشود]
forward-looking	پیشاندیش
forward-looking	نوگرا
forward-looking	مترقی
forward-looking	نوگرایانه
forward-looking	آیندهنگرانه
forward-looking	پیشرو
no. 8 forward	محاجمشماره8
I look forward to seeing you.	خوشحالم میشم که ببینمت.
to look forward	نگاه کردن انتظارداشتن
forward tell	انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
to help forward	پیش بردن
to help forward	جلو انداختن
to look forward	جلو
to go forward	پیش رفتن
to go forward	جلورفتن
forward	مهاجم
I'm looking forward to your next email.	من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
forward position	موقعیت رو به جلو
I very much look forward to meeting you soon.	من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
centre forward	مرکز
fast forward	جلوبر
forward/reverse	جلو/عقببرنده
forward swing	تاباولیه
He took a few steps forward .	چند قدم جلو آمد
Come forward a little (little bit)more.	یک قدری دیگه بیا جلو
left forward	فورواردچپ
to take a step forward	گامی سوی جلو برداشتن
fast-forward	جلو زدن فیلم
I'm really looking forward to the weekend.	من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
to carry forward	منقول ساختن
throw forward	بردن غیرمجاز توپ به جلو
to look forward to something excitedly	با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
to feverishly look forward to something	با پرشوری و هیجان منتظر چیزی بودن
to put forward	پیش اوردن
store and forward	ذخیره و ارسال
store and forward	انبارش و ارسال
to put forward	جلوه دادن
to put forward	برجسته نمودارکردن
to take a step forward	یک قدم پیش نهادن
trim forward	نشست سینه
trim forward	stem by trim :syn
wing forward	فوروارد گوش
wing forward	هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
to bring forward	بصفحه دیگربردن
forward purchasing	پیش خرید
forward mode	افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
forward march	قدم رو
forward lap	باله جلو
forward lap	پوشش جلو
forward echelon	رده جلوی نبرد
forward echelon	رده جلو
forward dive	شیرجه رو به اب با چرخش
forward delivery	تحویل دراینده
forward delivery	تحویل به وعده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com