English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7 milliseconds)
English Persian
forwarding agent عامل حمل و نقل
forwarding agent واسطه حمل و نقل
forwarding agent متصدی حمل ونقل
forwarding agent نماینده حمل و نقل
Other Matches
forwarding حمل و نقل
forwarding حمل
forwarding ارسال
forwarding حمل ونقل
forwarding agency نمایندگی حمل و نقل
forwarding merchant کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
forwarding instruction دستورات حمل
forwarding address آدرس پستی جدید
forwarding country کشور فرستنده
forwarding merchant حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
free of forwarding costs <adj.> ارسال مجانی
free of forwarding costs <adj.> ارسال رایگان
free of forwarding costs <adj.> حمل رایگان
agent مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent وکیل
agent نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agent پیشکار
agent فرستنده
agent واسطه عامل
agent کاگزار
agent عامل
agent مامور
agent گماشته وکیل
agent نماینده
agent عامل اطلاعاتی
agent نماینده عامل شیمیایی خرج
agent ارگان
agent واسطه
agent ماده
agent عنصر
nerve agent گازعصب
nerve agent عامل شیمیایی عصبی
mercantile agent بازرگانی
mercantile agent نماینده
masking agent عامل پوشاننده
manufacturers' agent نماینده سازنده
manufacturers' agent نماینده تولیدکننده
news agent روزنامه فروش
news agent خبرگزار
overseas agent نماینده خارجی
overseas agent نماینده درکشور بیگانه
oxidizing agent عامل اکسیداسیون
oxidizing agent عامل اکسنده
precipating agent عامل رسوب دهنده
press agent مامور اگهی و تبلیغ
proxy agent نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
land agent دلال معاملات ملکی
manufacturer's agent نماینده سازنده
manufacturer's agent نماینده تولیدکننده
fluxing agent ماده گدازاور
choking agent گاز خفه کن
foaming agent عامل کف زای
fixing agent عامل تثبیت
fusing agent عامل ذوب
fluorinating agent عامل فلوئوردار کننده
igniting agent عامل احتراق
incapacitating agent عامل بیهوش کننده
incapacitating agent گازبیهوشی
insurance agent عامل بیمه
insurance agent نماینده بیمه
house agent دلال خانه
law agent نماینده قضایی
law agent نماینده حقوقی
warning agent گند گاز
fluxing agent شارژ
undercover agent مامورتحقیق مخففی
vomiting agent گازاستفراغ اور
vesicant agent عامل شیمیایی تاول زا
vesicant agent گاز تاول زا
universal agent وکیل مطلق الوکاله
universal agent وکیل تام الاختیار
toxic agent گاز سمی
toxic agent عامل شیمیایی سمی
toxic agent ماده سمی
thickening agent عامل غلیظ کننده
vomiting agent عامل تهوع اور
wetting agent ماده خیس کننده
undercover agent کارآگاه مخففی
washing agent مواد شوینده
stripping agent رنگ زدا
stripping agent ماده رنگ بر
publicity agent نمایندهافکارعمومی
estate agent فروشندهزمینوملک
secret agent جاسوس
secret agent مامور مخفی
wetting agent عامل خیس کننده
stripping agent عامل رنگ گیر
special agent وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
sequestering agent عامل کمپلکس دهنده
scholastic agent شاگرد پیدا کن
scholastic agent دلال تدریس
sales agent نماینده فروش
resolving agent عامل تفکیک کننده
releasing agent عامل رهاکننده
reducing agent عامل کاهنده
psychochemical agent گاز عصبی
psychochemical agent عامل عصبی
sequestering agent عامل منزوی کننده
shiping agent کارگزار بارگیری کشتی
sole agent نماینده منحصر بفرد
sole agent نماینده انحصاری
smoke agent ماده دودانگیز
smoke agent عامل شیمیایی دودانگیز
shipping agent نماینده شرکت کشتیرانی
shipping agent اژانس حمل
shipping agent موسسه حمل کالا
shipping agent شرکت حمل
shiping agent حق العمل کار بارگیری کشتی
psychoactive agent ماده روانگردان
chemical agent عامل شیمیایی
antimateriel agent عامل مخصوص فاسد کردن اماد
antimateriel agent عامل فساد اماد
anticrop agent عامل ضدمحصولات کشاورزی
anticrop agent عامل ضد غلات
alloying agent عنصر الیاژی
alkylation agent عامل الکیل دار کننده
alkylating agent عامل اکلیل دار کننده
agent representative عامل
agent officer افسر عامل پرداخت
agent net شبکه اطلاعاتی
antiplant agent عامل ضد رویش گیاهان
biological agent عامل میکربی
chelating agent عامل کی لیت ساز
catalytic agent عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
casualty agent عامل ایجاد تلفات و ضایعات
blowing agent عامل پف کننده
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
blood agent مدت پرواز
blister agent گاز تاول زا
blister agent عامل تاول زا
bleaching agent عامل رنگبر
biological agent عامل زیستی
agent de change دلال ارزی
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
acetylizing agent عامل استیل دار کننده
acetylating agent عامل استیل دار کننده
accelerating agent کاتالیزور
accelerating agent ماده تسریع کننده
absorbing agent عامل جذب
travel agent بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent سفر ارا
travel agent سفرچین
double agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
agent provocateur مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
acidulating agent اسیدی کننده
acidulating agent ماده اسیدی کننده
aerating agent مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
aerating agent هوادهنده
adhesion agent عامل چسبندگی
adhesion agent چاشنی چسب افزا
adhesion agent ماده تشدیدکننده خواص
adhesion agent مایه چسب افزا
addition agent عامل افزودنی
addition agent ماده افزودنی
acylating agent عامل اسیل دار کننده
action agent مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
free agent بازیگر بدون قرارداد
filming agent چسباننده
developer agent ماده فهور
developer agent عامل فهور
detonating agent عامل منفجر کننده
demasking agent عامل عریانساز
degreasing agent عامل پاک کننده روغن
defoliating agent عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
defoamer agent کف زدای
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
cyanogen agent عامل سیانید
customs agent نماینده گمرکی
diplomatic agent مامور سیاسی
diplomatic agent سفیر
factoring agent فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
factoring agent عامل تنزیل
executive agent شعبه اجرایی
executive agent عامل اجرایی
dual agent عامل اطلاعاتی دو جانبه
dual agent عامل دو جانبه
drying agent خشک کننده
dispersing agent عامل پاشنده
emulsifying agent عامل امولسیون کننده
diplomatic agent وزیرمختار کاردار
customs agent واسطه کارهای گمرکی
customs agent کارگزار گمرک
customs agent واسطه گمرک
confusion agent عامل گیج کردن دشمن
complexing agent عامل کمپلکس دهنده
complexing agent عامل کمپلکس کننده
commission agent حق العمل کار
commision agent نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
coloring agent رنگ مصرفی
coloring agent ماده رنگ
choking agent عامل خفه کننده
chlorinating agent عامل کلردار کننده
confusion agent عامل گیج کننده
consular agent کنسول
curing agent سختگر
counter agent عامل خنثی کننده
cooling agent عامل سرد کننده
consular agent نماینده کنسولی
consular agent قائم مقام کنسول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com