Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 141 (8 milliseconds)
English	Persian
foundation of tower	پایهمرتفع
Other Matches
tower	برج
tower	برج شیرجه به ارتفاع 01متر
tower	بلندبودن
tower	قلعه
self supporting tower	برج خود ایستا
spray tower	برج افشانه دار
stripping tower	برج رنگ گیر
telecommunication tower	برج ارتباطات
tower building	ساختمان برجی
tower clock	برج ساعت
tower crane	جراثقال گردان اطاق دار
tower house	قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
lattice tower	برج مشبک
lattice tower	دکل مشبک
conning tower	برج هدایت
crane tower	برج جرثقیل
crane tower	دکل جرثقیل
crossing tower	برج تقاطع در کلیسا
facade tower	برجنما
office tower	برجکارهایاداری
free tower	برج ازاد
free tower	برج پرش ازاد
guyed tower	برج مهارشده
tower house	خانه برجی
tower of silence	دخمه
tower wagon	اتومبیل مجهز به جرثقیل یانردبان
tower ladder	نردبانبرجی
tower mast	برجدکل
tower silo	انبار
wash tower	فیلهشستشو
winding tower	برجپیچاپیچ
tower block	ساختمانبرجمانند
tower of strength <idiom>	پشتیبانی محکم
bell-tower	برج بلند
guiding tower	برجهدایت
fractionating tower	برجتولیدمواد
transmission tower	برج انتقال
two tower facade	نمای دو برجی
watch tower	دیدگاه
watch tower	برج دیدبانی
watch tower	برج مراقبت
corner tower	برجکناری
diving tower	برجپرش
flanking tower	برجپهلویی
lantern-tower	برج صلیبی
conning tower	پل فرماندهی
water tower	برج مخزن اب
bell tower	برج ناقوس
absorption tower	برج جذب
water tower	تانک اب
ivory tower	محل ارام برای تفکر
cooling tower	برج تبرید
acid tower	برج اسید
ivory tower	گوشه خلوت
cooling tower	برج سرد کننده
ivory tower	محل دنج
ivory tower	برج عاج
bubble tower	برج حباب
absorbing tower	برج جذب
bubble tower	برج تقطیر
broad base tower	دکل فشار قوی
harbor control tower	برج مراقبت بندر
tower control room	اتاقکنترلبرج
foundation	پی ریزی
foundation	شالوده اصل
foundation	فوندامنت
foundation	سازمان خیریه
foundation	پایه مبنا
foundation	اساس
foundation	انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
foundation	اسکلت اصلی فرش [شامل تار و پود]
foundation course	دورهآمادهسازیدانشگاه
foundation	شالوده
foundation	پایه
foundation	پی
foundation	پی ریزی اساس
foundation	بنیاد
foundation	تاسیس
foundation	موسسه خیریه
foundation	پی ساختمان
foundation	بنیان بنگاه
foundation	فونداسیون
high tension transmission tower	دکل انتقال فشار قوی
foundation joint	درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
foundation slip	زیرپوشبندی
foundation joint	درز پی
foundation materials	مصالح پی سازی
caisson foundation	پی سازی با هوای فشرده
foundation paste	شفته
earth foundation	پایهزمین
foundation pile	تیر فونداسیون
dam foundation	شانهنهرپائینی
foundation pile	میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
foundation school	اموزشگاه موقوف
foundation gallery	نقب پی
liquid foundation	کرم مایع
deep foundation	پی گود
To lay the foundation.	پی نهادن ( پی ریزی کردن )
It must have a solid foundation.	اساس کار باید محکم باشد
deep foundation	پی سازی در عمق
foundation stone	سنگبنا
depth of foundation	عمق پی
foundation concrete	بتن پی
depth of foundation	گودی پی
foundation blockage	پایهسرکننده
bouyant foundation	پی شناور
foundation gallery	گالری پی
foundation trench	پی
foundation soil	پی ریزی ساختمان
foundation soil	شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
shallow foundation	پی کم عمق
pile foundation	فونداسیون ستون
settlement of the foundation	نشست پی گاه
pier foundation	شالوده پی
pilework foundation	پی سازی با شمع
road foundation	شالوده راه
road foundation	پی راه
road foundation	زیر پی راه
raft foundation	پی روی رادیه
shallow foundation	پی سطحی
machine foundation	پایه دستگاه
foundation trench	شالوده
bouyant foundation	پایه شناور
pier foundation	اساس پی
grillage foundation	پی شبکهای
natural foundation	پی طبیعی
pile foundation	شالوده شمعی
pile foundation	شمع پی
raft foundation	پی گسترده
custodian of a pious foundation	متولی
To lay the foundation of a company.	پایه واساس شرکتی راریختن
earthquake proof foundation	شالوده ضد زلزله
begueather of a pious foundation	وقف کننده
begueather of a pious foundation	واقف
earthquake proof foundation	غیر مقاوم درمقابل زلزله
investigation of foundation conditions	شناسایی زمین پی
investigation of foundation conditions	تحقیق شرایط شالوده
bearing pressure on foundation	فشار تکیه گاهی شالوده
settler of a pious foundation	واقف
Foundation [junior] house officer [British English]	انترن پزشک [مقیم بیمارستان]

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com