Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 122 (8 milliseconds)
English	Persian
foundation trench	شالوده
foundation trench	پی
Other Matches
trench	چال
trench	سنگر کندن
trench	سنگررابط
trench	گود ساختمان
trench	برش
trench	معبر
trench	شیار لوله قرارگیری کابل
trench	حفرکردن
trench	سنگر
trench	خندق
trench	جان پناه
trench	گودال سنگر
trench	استحکامات خندقی شیار طولانی
trench	کندن
trench	خندق زدن
trench	گودال
trench	چاله و ترانشه
pipeline trench	معبر خط لوله
fire trench	سنگر تیراندازی
fire trench	سنگر اتش
boundar trench	نهرچه مرزی
boundary trench	نهرچه مرزی
drainage trench	معبر فاضلاب
drainage trench	فاضلاب رو
cut off trench	پادکن
crawl trench	خطوط رابط سنگرها
crawl trench	سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
cut off trench	گودال جداکننده
trench coats	پالتو کمربنددار
slit trench	سنگر
slit trench	خندق باریک جهت سنگرگیری
cut-off trench	پایههایسد
trench coats	پالتو بارانی نظامی
trench knitfe	چاقوی مخصوص مبارزه دست بیقه
trench knife	کارد سنگری
trench foot	پای سرمازده
trench excavator	ماشین حفاری
trench burial	دفن مردگان در خندق استفاده از قبر خندقی عمومی
straddle trench	خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
standard trench	سنگر معمولی
slit trench	سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
slit trench	سنگر انفرادی
trench warfare	وضعیتیکهدرآنطرفینجنگدرسنگرپناهمیگیرند
ground water trench	بریدگی اب زیرزمینی
olympic trench shooting	مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
foundation	اسکلت اصلی فرش [شامل تار و پود]
foundation course	دورهآمادهسازیدانشگاه
foundation	پی ساختمان
foundation	تاسیس
foundation	بنیان بنگاه
foundation	موسسه خیریه
foundation	انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
foundation	اساس
foundation	پایه مبنا
foundation	شالوده اصل
foundation	سازمان خیریه
foundation	بنیاد
foundation	پی ریزی اساس
foundation	پی ریزی
foundation	پی
foundation	فونداسیون
foundation	فوندامنت
foundation	شالوده
foundation	پایه
raft foundation	پی گسترده
raft foundation	پی روی رادیه
road foundation	زیر پی راه
road foundation	پی راه
road foundation	شالوده راه
shallow foundation	پی سطحی
shallow foundation	پی کم عمق
settlement of the foundation	نشست پی گاه
To lay the foundation.	پی نهادن ( پی ریزی کردن )
It must have a solid foundation.	اساس کار باید محکم باشد
foundation stone	سنگبنا
foundation slip	زیرپوشبندی
foundation of tower	پایهمرتفع
foundation blockage	پایهسرکننده
earth foundation	پایهزمین
dam foundation	شانهنهرپائینی
foundation gallery	گالری پی
machine foundation	پایه دستگاه
pilework foundation	پی سازی با شمع
foundation materials	مصالح پی سازی
foundation joint	درز پی
foundation joint	درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
foundation gallery	نقب پی
foundation concrete	بتن پی
liquid foundation	کرم مایع
bouyant foundation	پایه شناور
bouyant foundation	پی شناور
depth of foundation	گودی پی
depth of foundation	عمق پی
deep foundation	پی سازی در عمق
deep foundation	پی گود
caisson foundation	پی سازی با هوای فشرده
foundation pile	تیر فونداسیون
foundation pile	میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
pile foundation	فونداسیون ستون
pile foundation	شمع پی
pile foundation	شالوده شمعی
pier foundation	اساس پی
pier foundation	شالوده پی
natural foundation	پی طبیعی
foundation paste	شفته
foundation soil	شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
foundation school	اموزشگاه موقوف
foundation soil	پی ریزی ساختمان
grillage foundation	پی شبکهای
custodian of a pious foundation	متولی
To lay the foundation of a company.	پایه واساس شرکتی راریختن
begueather of a pious foundation	واقف
earthquake proof foundation	شالوده ضد زلزله
bearing pressure on foundation	فشار تکیه گاهی شالوده
investigation of foundation conditions	شناسایی زمین پی
earthquake proof foundation	غیر مقاوم درمقابل زلزله
investigation of foundation conditions	تحقیق شرایط شالوده
begueather of a pious foundation	وقف کننده
settler of a pious foundation	واقف
Foundation [junior] house officer [British English]	انترن پزشک [مقیم بیمارستان]

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com