English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English Persian
four knight's game بازی چهار اسب
Other Matches
knight like شایان شوالیه گری یاسلحشوری
knight like سلحشوروار
knight سلحشور
knight دلاور
knight نجیب زاده
knight بمقام سلحشوری ودلاوری ترفیع دادن
knight شوالیه
knight اسب درشطرنج
knight قهرمان شوالیه
knight سوارکار
knight service تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
knight's tour سفر اسب شطرنج
knight-errant جوانمرد
knight of the road راهزن پیاده
knight of the shears خیاط
knight of the post کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
knight fork چنگال اسب شطرنج
capped knight اسب مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج
knight of the shears خیاطی کردن دوزندگی کردن
knight of the shears درزی
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
knight of the shears لباس دوختن برای
knight errant شوالیه سیار
knight errant دلاورحادثه جوی سیار
knight errantry سلحشوری سیار
knight errantry جمعیت سلحشوران
knight errantry مقام سلحشوری
knight hospitaller کسیک که درسلکهای راهبهای نظامی که درسال .....گردیده درامده باشد
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
the game is up بازی تمام شد
the game is on بازی دایر است
the best game out بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
game keep پاسبان شکار
game keep قرق چی
game keep شکاربان
i was very u. at that game خیلی در ان بازی بد اوردم
game and game یک بیک
name of the game <idiom> قسمت اصلی یک موضوع
game and game یکدست ویکدست
the game is up بازی باخت
game سرحال
game آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
game joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game کامپیوتر مخصوص
game معیوب
game چلاق
game دست انداختن
game تفریح کردن
game هرنوع ورزش بامقررات
game سرگرمی دوربازی بازی کردن
game شکار
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game مسابقه
game سرگرمی شکار
game جانور شکاری
game شکار گرفته شده
game یک دوربازی
game اهل حال
game بازی
game مسابقههای ورزشی
game بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game شوخی
suspension of the game تعویق و تاخیر بازی
three knights' game بازی سه اسب
team game بازی گروهی
spanish game بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
skin game تقلب درقمار
shell game قمار با گردو
shell game گردو بازی
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
short game ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
stoppage of the game توقف بازی
skin game فریبکاری
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
skin game قمار از روی تقلب
to die game مردانه جان دادن
to game away one's money درقمارپول ازدست دادن
ball game مسابقه
ball game هماورد
ball game شرایط وضعیت
board game بازی روی تخته
fair game شکار مجاز
fair game شکار قانونی
fair game آماج روا
fair game طعمهی حاضر و آماده
fair game دست انداختنی
fair game مسخره کردنی
waiting game صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
parlour game بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
Do you know how to play this game ? این بازی رابلد هستید ؟
fair game <idiom> موضوع تهاجم
football game بازی فوتبال
a whole new ball game <idiom> یک ماجرای کاملا متفاوت
Now that you're here, it's a whole new ball game. حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
ball game گوبازی
ball game ورزش یا بازی با توپ
to kill game شکارزدن
to make game of دست انداختن
to make game of مسخره کردن ریشخند کردن
to play the game رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to spoil ones game نقشه یاکارکسیراخراب کردن
game cartridge محلورودیبازی
two pawns game بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two person game بازی دو نفره در تئوری بازیها
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
vienna game بازی وینی شطرنج
war game جنگ ازمون
war game مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game اجرای بازی جنگ
war game بازی جنگ کردن
war game بازی جنگ
zero sum game بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
a game of chess یک مسابقه شطرنج
big game شکار حیوانات بزرگ
four handed game بازی چهارنفره
game bag خرجین شکاری
game ball توپ بازی
game bird یک امتیاز
game bird پرنده موردنظر درشکار
game clock ساعت ورزشگاه
game cock خروس جنگی
game cycle دوره بازی
game cycle دورههای عملیاتی بازی جنگ
game fish ماهی مجاز برای صیادی
game fish ماهی موردنظر
game fowl مرغ شکاری
game fowl خروس جنگی
game fowl نژاد خروس جنگی
exhibition game بازی نمایشی به نفع خیریه
enter the game وارد بازی شدن
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
power game بازی قدرتی
video game بازی دیدنی
acrade game نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
adventure game بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
arcade game بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
baseline game بازی در انتهای زمین تنیس
centre game بازی مرکزی
choose up game بازی غیررسمی
closed game بازی بسته
complete game یک بازی کامل از طرف توپزن
computer game بازی کامپیوتری
crampet game بازی شطرنج
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
game keeper قرق چی میدان
game law قانون شکار
open game بازی باز شطرنج
game theory تئوری بازی
ground game روش استفاده از مانور دویدن
long game بازی با لزوم ضربههای طولانی
hard game بازی دشوار
italian game بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
game keeper قرق چی
laws of the game مقررات مسابقه
losing game بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
middle game وسط بازی
off hand game بازی غیررسمی
off hand game بازی جنبی
passing game حمله با استفاده از پاس به جلو
game theory نظریه بازی
game theory این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory نظریه بازیها
game management شکاربانی
game of chance بازی قمار
game plan استراتژی بازی
game playing playing computerizedgame
game point امتیاز پایانی
game management شکارداری
perfect game یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
semi open game بازی شطرنج نیمه باز
scotch four knights' game بازی چهاراسب اسکاتلندی شطرنج
queen's pawn game بازی پیاده وزیر شطرنج
Shall we play a game of cards? یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
pre game drills تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
to deal out [card game] کارت دادن [ورق بازی]
to play a poor game بدبازی کردن
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
two person zero sum game بازی دو نفره با مجموع صفر
two person zero sum game در تئوری بازیها
game misconduct penalty 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
video game machine ماشین بازی تصویری
to fly at a higher game همت برچیزعالی ترگماشتن
this game is proper to spring این بازی مخصوص بهار است
computerized game playing بازیهای کامپیوتری
half giuoco game بازی نیمه جوئوکو شطرنج
big game reel قرقره صید ماهیهای بزرگ
She is romantically inclined. She i8s game. از دو حال خارج نیست
He plays a beautiful game of volleyball. مثل ماه والیبال بازی می کند
The football players are warming up before the game ( match) . هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
To let the cat out of the bag . To spI'll the beans . To give the game away . موضوعی را لو دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com