Dictiornary-Farsi | frame antenna | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
frame antenna	انتن چارگوش


Other Matches

l antenna	انتن معمولی رادیو
V?F antenna	آنتنVHF
FM antenna	آنتنافام
AM antenna	آنتنموجAm
antenna	انتن
antenna	موج گیر انتن
antenna	شاخک
conical antenna	انتن مخروطی
dipole antenna	انتن دو قطبی
elevated antenna	انتن بالارونده
coil antenna	انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
collective antenna	انتن جامع
cone antenna	انتن مخروطی
rhombic antenna	انتن لوزی شکل
diamond antenna	انتن لوزی شکل
cartwheel antenna	انتن شعاعی
dummy antenna	انتن کمکی
earth antenna	انتن زمینی
ground antenna	انتن زمینی
antenna impedance	ناگذرایی انتن
antenna inductance	القاء گری انتن
antenna mine	مین شاخک دار دریایی
antenna mine	مین مجاورتی انتن دار
antenna pattern	انتشار انتن
antenna pattern	طرح انتشارامواج انتن
antenna wavelength	طول موج انتن
aperiodic antenna	انتن با باند گسترده
broadband antenna	انتن با باند گسترده
artificial antenna	انتن کمکی
directional antenna	انتن جهت دار
dish antenna	انتن بشقابی
mains antenna	انتن شبکه
polyrod antenna	انتن میله پلاستیکی
outdoor antenna	انتن مرتفع
outdoor antenna	انتن بلند
communication antenna	آنتنمرتبط
adjustable antenna	آنتن قابل تنظیم
radar antenna	انتن دار
receiving antenna	انتن گیرنده
stacked antenna	انتن ردیفی
yagi antenna	انتن یاگی
parabolic antenna	آنتنشلجمیشکل
loop antenna	انتن حلقهای
double antenna	انتن دوگانه
elevated antenna	انتن کشویی
emergency antenna	انتن اضطراری
fan antenna	انتن بادبزنی
telecommunication antenna	آنتنارتباطراهدور
indoor antenna	انتن داخلی
inductive antenna	انتن القائی
radio antenna	آنتنرادیویی
inverted l antenna	انتن معمولی رادیو
loop antenna	انتن حلقوی
vertical antenna	انتن عمودی
antenna ground	انتن زمینی
antenna gain	بهره انتن
aerial antenna	آنتن
transmitting antenna	انتن فرستنده
antenna switch	کلید انتن
all wave antenna	انتن تمام موج
antenna capacity	فرفیت انتن
antenna coil	پیچک انتن
fan shaped antenna	انتن بادبزنی
flat top antenna	انتن سفرهای
rotary beam antenna	انتن گردان
corner reflector antenna	انتن با بازتابنده گوشه دار
noise reducing antenna system	انتن ضد همهمه
frame	قواره
frame	قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame	چهارچوب
frame up	دسیسه
frame up	دوز وکلک
frame up	توط ئه
frame	باربست
frame	سازه
frame	قاب کادر
frame	شاسی
frame	صحنه
frame	چارچوب
frame	قاب کردن قاب گرفتن
saw frame	کمان اره
frame	چارچوب گرفتن طرح کردن
frame	تنظیم کردن
frame	بیان کردن
frame	فرمول
frame	قاعده
frame	پاپوش درست کردن
ox frame	قابی که گوشههای چلیپایی دارد
frame	ساختمان
frame	چهارچوب تنه
frame	بدن
frame	منطق اسکلت
K-frame	قاببصورتحرفk
frame	قاب
frame	هیکل حالت موقتی
frame	کنترل هایی
frame	قاب کردن
frame	و مرز اطراف فضای پنجره
frame	خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame	1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
to frame someone	پاپوش درست کردن برای کسی
frame	بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame-up	پرونده سازی
frame-up	توط ئه
frame	استاتور استخوان بندی
to frame someone	کسی بیگناه را متهم کردن
frame	مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame	کالبد
frame	تنه
frame	فریم
frame	قاب چارچوب کمان
frame	دنده عرضی
frame agreement	توافق اولیه
adjustable frame	چهارچوب قابل تنظیم
time frame	مدت لازم
wire frame	قالبفلزی
time frame	چارچوب زمانی
warp frame	قاب چله
burner frame	سوخت
freeze-frame	قاب ایستا
two light frame	پنجره دو قلو
two light frame	پنجره دوچشمه
frame agreement	چهارچوب توافق [حقوق]
cold frame	سرما دورکن
freeze-frame	قاب ایستایی
box-frame	قاب صندوقی
burner frame	قالب
web frame	قالبشبکهای
overhead frame	قالببالایسر
door-frame	چارچوب در
frame of mind	حالتذهنیفرد
to frame an answer	پاسخی را طرح کردن
track frame	قالبشیار
vertical frame	قالبعمودی
sill of frame	آستانهقاب
sash frame	حمایلقاب
metal frame	قالبفلزی
timber frame	قالبچوبی
warping frame	قالبپیچنده
walking frame	قالبچهارپا
portal frame	قالبدرگاهی
frame push	اهرم فشاردهنده
frame stile	قالبنردبانی
head of frame	سرقاب
climbing frame	وسیلهایمخصوصبازیکودکان
roller frame	قالبدورانی
frame-ups	پرونده سازی
distribution frame	مقسم
door frame	چارچوب در
frame frequency	بسامد صحنه
frame house	خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of an apparatus	شاسی
frame of hachsaw	کلاف اره چکی
frame partition	جداگر سازه دار
frame partition	تیغه تیرپایهای
frame partition	تیغه قالبی
frame work	چهارچوب
frame of hachsaw	کمان اره چکی
frame of reference	چهارچوب داوری
crane frame	چارچوب جرثقیل
frame-ups	توط ئه
window frame	قاب پنجره
window-frame	قاب پنجره
bar frame	تیرک قاب
base frame	چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame	فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame	اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press	پرس با قالب "سی " شکل
casement frame	قاب بازشو
chassis frame	چارچوب شاسی
claim frame	فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
full frame	قاب کامل
step frame	استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
pack frame	کوله پشتی زین دار
page frame	قالب صفحه
picture frame	قاب عکس
piling frame	داربست
plan frame	چارچوب برنامه
provisional frame	ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
reference frame	دستگاه مقایسهای
space frame	قاب سه بعدی
spinning frame	چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
open frame	هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
mirror frame	جعبه اینه
page frame	قاب صفحه
to connect to frame	اتصال به بدنه
machine frame	چارچوب دستگاه
magnet frame	یوغ اهنربایی
main frame	کامپیوتر بزرگ
mast frame	قاب چهارگوش
gap frame press	پرس "سی " شکل
micro to main frame	پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
track roller frame	قالبگردندهشیاردار
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate.	فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
wood frame construction	ساختمان با استخوانبندی چوبی
wire frame model	نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
swing frame grinder	دستگاه سنگ زنی نوسان دار
intermediate distribution frame	مقسم میانی
frame of mind (good or bad) <idiom>
double frame hobbing machine	دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل