English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
free agency فاعل مختاری
Other Matches
agency عامل
agency نماینده
agency کارگزاری
agency وساطت
agency گماشتگی ماموریت
agency وکالت
agency نمایندگی
agency پیشکاری دفترنمایندگی
agency اژانس شعبه
agency قسمت
agency واسطه
using agency مقام استفاده کننده
using agency یکان استفاده کننده
agency دایره
outside agency شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
agency عاملیت
agency کارگزار دلال
travel agency اژانس مسافرتی
employment agency آژانسکاریابی
news agency آژانس خبری
news agency بنگاه خبرگزاری
operating agency قسمت اجرایی
regional agency موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
agency of communications شعبه ارتباطات
claimant agency شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
executing agency شعبه اجرایی
collection agency عامل جمع اوری اخبار
executing agency مقام اجرا کننده
agency of communications منبع ارتباط
advertising agency آژانس تبلیغاتی
translation agency موسسه ترجمه
translation agency دفتر ترجمه
translation agency دارالترجمه
financial agency اداره دارایی
travel agency آژانس مسافرتی
operating agency شعبه عامل
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
travel agency اژانس مسافری
financial agency اداره مالیه
forwarding agency نمایندگی حمل و نقل
claimant agency اداره کارپردازی
debt collecting agency نماینده وصول مطالبات
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
real estate agency بنگاه معاملات املاک
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
international atomic energy agency اژانس بین المللی انرژی اتمی
free <adj.> دست و دلباز
free will ازادی اراده
free will اختیاری
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free will طیب خاطر
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free will اراده ازاد
free for all زدوخوردهمگانی
free for all داد وبیداد
free will اختیار
having free will فاعل مختار
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free حرکت قایق در جلو باد
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free جایز
free ازادکردن
free بخشودن
free تحویل
free فاقد
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free بازیگر ازاد
free ترخیص کردن میدانی
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free مطلق
free مستقل
free اختیاری مختار
free مجانی
free رایگان سخاوتمندانه
free روا
free مجاز منفصل
free رها
free بطور مجانی ازادکردن
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
i did that of my own free will به میل خود
free ازاد
i did that of my own free will این کار را کردم
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
having free will ازادکار
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free موجود در دیسک یا حافظه
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
guns free توپها اتش باختیار
free thought وارستگی از مذهب
heart free مبرا از عشق
free tower برج ازاد
heart free ازاد ازقید عشق
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free zone منطقه ازاد تجاری
free world کشورهای غیرکمونیست
free throw پاس بدون مانع
free thought ازادی فکر لامذهب
free throw پرتاب ازاد
free throw پنالتی
mean free path مسافت ازاد متوسط
free tower برج پرش ازاد
free zone منطقه ازاد
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling حالت خلاصی
free wheeling خلاصی
free with ones money ولخرج
free volume حجم ازاد
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine توربین ازاد
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
free trader بدون گمرک
free world جهان ازاد
free trader تجارت ازاد
free vortex گرداب ازاد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
free play بازی ازاد
free play ازاد
free play لق
free play بدون محدودیت
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical رادیکال ازاد
free recall یاداوری ازاد
free redical بنیان ازاد
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل در راه اهن
free of cost مجانی
free of cost مفت
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of expense مجانی
free of expense بیخرج
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of tax بدون مالیات
free on boand فوب
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay تحویل دراسکله
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free rocket موشک ازاد
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free rotation چرخش ازاد
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free surface سطح ازاد
free swimming شناور
free swimming قادر به شنا
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers ازاد فکران
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free spokenness ساده گویی
free spokenness رک گویی
free safety مدافع در منطقه ضعف
free sample نمونه مجانی
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
free spillweir سرریز ازاد
free spoken رک گو
free spoken ساده گو
free spoken بی پرده
free spoken بی محابا
free thinking ازادی از قیود مذهب
mean free path مسافت ازاد میانگین
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
free from taxes <adj.> بدون مالیات
free rider آدم انگل
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
barrier-free بدون حائل
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
Free Gothic احیای سبک گوتیک
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> دست و دلباز
postage-free <adj.> حمل رایگان
free shipping <adj.> حمل رایگان
postage-free <adj.> ارسال رایگان
free shipping <adj.> ارسال رایگان
postage-free <adj.> ارسال مجانی
free shipping <adj.> ارسال مجانی
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com