Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
free and easy
<idiom>
غیر رسمی
Search result with all words
free-and-easy
غیررسمی غیرجدی
His manners are free and easy.
خیلی خودمانی است
Other Matches
to go easy on somebody
[something]
خیلی ایراد نگرفتن
[انتقادی نبودن]
از کسی
[در مورد چیزی]
to go easy on somebody
[something]
با کسی
[چیزی]
مهربان
[آهسته]
[ملایم]
رفتار کردن
to get off easy
بدون سختی رها یافتن
easy-going
<adj.>
راحت
[آسان گیر]
to get off easy
بدون جریمه سنگین رها یافتن
easy of a
زودیاب
easy of a
دردسترس
easy of d.
گوارا
to not have it easy
[موقعیت]
ساده نیست
[برایشان]
easy of d.
زودهضم
easy
پاس اسان
easy
سلیس
easy
روان
easy-going
<adj.>
آسان گیر
easy
<adj.>
آسان گیر
to get off easy
بدون آسیب رها یافتن
easy
اسان
easy
سهل
easy
بی زحمت اسوده
easy-going
سهل انگار
easy-going
بی قید
easy going
سهل انگار
easy going
بی قید
easy
ملایم
to take it easy
کار را اسان گرفتن
Take it easy!
<idiom>
سخت نگیر!
Easy come,Easy go .
<proverb>
سهل آمده ,سهل مى رود .
take it easy
<idiom>
ساده بگیر
let down easy
<idiom>
پاسخ منفی به طرز خوشآیندی
get off easy
<idiom>
easy-going
<idiom>
صبور وآسوده بودن
easy come, easy go
<idiom>
باد آورده را باد میبرد
Easy does it .
یواش یواش ( آرام وبدون عجله )
Take it easy!
سخت نگیر !
Easy come, easy go.
باد آورده را باد می برد
It is easy for me.
برایم خیلی آسان است
It is too easy for me.
برایم مثل آب خوردن است
to take it easy
جوش نزدن
easy does it
<idiom>
دریک چشم بهم زدن
easy
<adj.>
راحت
[آسان گیر]
easy to use
آنچه قابل فهم و انجام باشد
easy to forgive
باگذشت
easy paced
راهوار خوش گام
easy to forgive
زودبخشنده
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
it promisews to be easy
چنین مینماید که اسان است
easy style
سبک سلیس
nothing great is easy
هیچ کاری بزرگی اسان نیست
easy style
انشای روان
stand easy
در جا راحت باش
on easy street
<idiom>
در ناز و نعمت
It is quite easy when you get ( have ) the knack of it .
وقتیکه فن کار را بدانی آسان می شود
on easy street
<idiom>
در رفاه
easy to obtain
زودیاب
easy to obtain
سهل الحصول
easy term
کوتاه مدت
easy circumstances
زندگی راحت
on easy street
<idiom>
پول کافی برای زندگی راحت داشتن
easy commodity
کالای نا مرغوب
as easy as abc
<idiom>
مثل آب خوردن
easy of belief
زودباور
easy touch
زیرک-زبل
easy money
پول ارزان
easy peasy
<adv.>
<idiom>
مثل آب خوردن
[اصطلاح روزمره]
easy money
پولی که براحتی بدست اید
easy money
پول فراوان ترکیب نرخ پایین بهره وموجودی فراوان اعتبار
stand easy
در جا راحت باش بایستید
easy chairs
صندلی راحت
easy chair
صندلی راحت
easy peasy
<adv.>
<idiom>
خیلی ساده
[اصطلاح روزمره]
The exam was too easy for words .
امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
To lead an easy life .
زندگی ساده ای داشتن
She has had a windfall . She has come into some easy money .
پول مفت گیرش آمده
It is no easy matter . Its quite a job.
کار سهل وساده ای نیست
With an easy mind (conscience).
با خیال (وجدان ) راحت
easy money policy
سیاست گشایش پول
Take it easy. calm down. cool down.
جوش نزدن ( سخت نگیر )
To take things easy(lightly)
کارها را آسان گرفتن
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides .
نانش توی روغن است
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
روا
You are free to go now.
اکنون آزادید بروید.
free
رایگان سخاوتمندانه
free
مجاز منفصل
i did that of my own free will
این کار را کردم
free
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
حرکت قایق در جلو باد
free
موجود در دیسک یا حافظه
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
جایز
free
بازیگر ازاد
free
ازادکردن
free
بخشودن
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free
فاقد
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
ترخیص کردن میدانی
free
بطور مجانی ازادکردن
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
مجانی
free
<adj.>
دست و دلباز
free-for-all
مسابقه بین این اسبها
having free will
ازادکار
free will
ازادی اراده
free will
طیب خاطر
free
رها
free for all
داد وبیداد
free will
اراده ازاد
free for all
زدوخوردهمگانی
free will
اختیار
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free will
اختیاری
i did that of my own free will
به میل خود
free
مستقل
free
اختیاری مختار
free
ازاد
free
تحویل
having free will
فاعل مختار
free
مطلق
free world
کشورهای غیرکمونیست
setting free
عتق
set free
ازاد کردن
setting free
ازاد کردن برده
heart free
ازاد ازقید عشق
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
guns free
توپها اتش باختیار
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
heart free
مبرا از عشق
free spoken
ساده گو
mean free path
مسافت ازاد متوسط
mean free path
مسافت ازاد میانگین
leave someone free to
مخیر گذاشتن کسی
obsolescence free
دستگاه متروک
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
running free
خلاص کار کردن
free play
بازی ازاد
running free
بادبانی با باد پاشنه
sailing free
باد ازاد
free zone
منطقه ازاد تجاری
free zone
منطقه ازاد
free play
ازاد
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
free spoken
بی پرده
free thinkers
ازاد فکران
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free space
فضای خالی
free space
فضای ازاد
free thought
وارستگی از مذهب
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free silver
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free sample
نمونه مجانی
free thought
ازادی فکر لامذهب
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free swimming
قادر به شنا
free spoken
رک گو
free spoken
بی محابا
free spokenness
ساده گویی
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream
جریان ازاد
free support
تکیه گاه ازاد
free spillweir
سرریز ازاد
free surface
سطح اب ازاد
free surface
مخازن ازاد اب
free surface
سطح ازاد
free swimming
شناور
free throw
پنالتی
free throw
پرتاب ازاد
free throw
پاس بدون مانع
free trader
بدون گمرک
free turbine
توربین ازاد
free verse
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume
حجم ازاد
free vortex
گرداب ازاد
free WAIS
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling
بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling
حالت خلاصی
free wheeling
خلاصی
free with ones money
ولخرج
free trader
تجارت ازاد
free spokenness
رک گویی
free play
لق
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
free tower
برج ازاد
free tower
برج پرش ازاد
free safety
مدافع در منطقه ضعف
free rotation
چرخش ازاد
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
free rocket
موشک ازاد
free redical
بنیان ازاد
free recall
یاداوری ازاد
free radical
رادیکال ازاد
free play
بدون محدودیت
free world
جهان ازاد
free rider
آدم مفت خور
Free Classicism
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com