English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
free dance قسمت ازاد مسابقه رقص بااسکیت
Other Matches
dance رقصیدن
dance رقص
Which of your tunes shall I dance?. <proverb> به کدام سازت برقصم ؟.
dance studio آموزشگاهرقص- رقاصخانه
dance floor محلمخصوصرقصدر رستوران
song and dance توضیح گریز آمیز
song and dance توضیح زاید
song and dance توضیح واضحات
song and dance حرف
song and dance رقص و آواز
lead one a dance گربه رقصاندن
dinner dance میهمانیرقص
ghost dance رقص ارواح
dance to a different tune <idiom> نوع گفتارونوع رفتارراتغییر دادن
dance skating رقص دونفره زن و مرد
square dance رقص محلی امریکا
formal dance بال [رقص]
formal dance مجلس رقص
merry dance شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
song and dance <idiom> دلیل آوردن
to lead one a dance گربه رقصاندن
belly dance رقص شکم
to step a dance پای کوبیدن
to step a dance دست افشاندن
to step a dance رقصیدن
step a dance پای کوبیدن
step a dance دست افشاندن
step a dance رقصیدن
square dance رقص چوبی
snake dance رقص مارپیچی
pyrrhic dance یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
round dance رقص چوبی
round dance والتز
sword dance اجرای رقص در اطراف شمشیر
sword dance رقص شمشیر
tea dance ته دانسان
toe dance رقص روی نوک پا
barn dance مهمانی رقص
tea dance مهمانی چای ورقص
tap dance نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
toe dance رقاصه روی نوک پا
saint vitus's dance داء الرقص
This new dance at the discotheques is all the rage . این رقص جدید دردیسکو تک ها مد روز شده است
saint vitus's dance کره
To play ducks and drades with someone. To stall someone . To lead somebody a pretty dance. کسی را سر دواندن
i did that of my own free will این کار را کردم
free <adj.> دست و دلباز
free کمی محدودیت نوع اسلحه
i did that of my own free will به میل خود
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
having free will فاعل مختار
having free will ازادکار
free for all زدوخوردهمگانی
free for all داد وبیداد
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free will اختیار
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free مجاز منفصل
free حرکت قایق در جلو باد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free بازیگر ازاد
free ترخیص کردن میدانی
free جایز
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free فاقد
free تحویل
free بخشودن
free ازادکردن
free بطور مجانی ازادکردن
free رها
free will اراده ازاد
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free will اختیاری
free ازاد
free مطلق
free مستقل
free اختیاری مختار
free مجانی
free رایگان سخاوتمندانه
free روا
free will ازادی اراده
free موجود در دیسک یا حافظه
free will طیب خاطر
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free trader بدون گمرک
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
guns free توپها اتش باختیار
free play بازی ازاد
free zone منطقه ازاد تجاری
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone منطقه ازاد
free world کشورهای غیرکمونیست
obsolescence free دستگاه متروک
running free خلاص کار کردن
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path مسافت ازاد میانگین
mean free path مسافت ازاد متوسط
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
post free بدون نیاز به تمبر زدن
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
free on rail تحویل در راه اهن
heart free مبرا از عشق
heart free ازاد ازقید عشق
free world جهان ازاد
free with ones money ولخرج
free sample نمونه مجانی
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free surface سطح ازاد
free swimming شناور
free swimming قادر به شنا
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers ازاد فکران
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free spokenness ساده گویی
free spokenness رک گویی
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
free spillweir سرریز ازاد
free spoken رک گو
free safety مدافع در منطقه ضعف
free rotation چرخش ازاد
free spoken ساده گو
free spoken بی پرده
free spoken بی محابا
free thinking ازادی از قیود مذهب
free thought وارستگی از مذهب
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free radical رادیکال ازاد
free vortex گرداب ازاد
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free play بدون محدودیت
free play لق
free play ازاد
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling حالت خلاصی
free volume حجم ازاد
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine توربین ازاد
free rocket موشک ازاد
free thought ازادی فکر لامذهب
free throw پنالتی
free throw پرتاب ازاد
free throw پاس بدون مانع
free redical بنیان ازاد
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free tower برج ازاد
free recall یاداوری ازاد
free tower برج پرش ازاد
free trader تجارت ازاد
free wheeling خلاصی
running free بادبانی با باد پاشنه
free rider آدم انگل
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
free from taxes <adj.> بدون مالیات
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
barrier-free بدون حائل
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
Free Gothic احیای سبک گوتیک
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
free shipping <adj.> ارسال مجانی
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> دست و دلباز
postage-free <adj.> حمل رایگان
free shipping <adj.> حمل رایگان
postage-free <adj.> ارسال رایگان
free shipping <adj.> ارسال رایگان
postage-free <adj.> ارسال مجانی
sailing free باد ازاد
free-standing خودایستا
free-standing غیرمتصل
free-standing مجزا
free-standing مستقل
free-standing آزاد
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
fat-free بدونچربی
free house مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
free kick ضربهآزاددرفوتبال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com