English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
free float فرجه ازاد
free float مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
Other Matches
float بستنی مخلوط با شربت وغیره
float شناور شدن شناور بودن
float جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
float فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
float شناور ساختن در هوا معلق بودن
float روی اب نگهداشتن شناور
float تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
float ماله چهارسو
float well چاه شناور
float اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
on the float شناور
float شناور ساختن روی اب ایستادن
float سوهان زدن
float چوب پنبه
float غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
float ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float هاله
float شناور شدن
float شناور
float شناور بودن
carburetor float شناور کاربراتور
float stone سنگ سایش
to float with the current <idiom> با جریان آب رفتن [اصطلاح مجازی]
float fishing ماهیگیری با قایق متحرک
float factor ضریب شناوری
float bridge پل شناور
rod float تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
back float شناور شدن روی اب
float board پره
life float قایق نجات
maintenance float شارژ انبار سیال
float gauging اندازه گیری سرعت اب درانهار بوسیله جسم شناور
float guage اشل شناور
float into position شناور شدن
prone float روی شکم با دستهای کشیده
deadman's float شناور بودن با دستهای باز
float valve دریچه شناور
float test ازمون شناور
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
float light منور
milk float عرابه یا چرخ شیر فروشی
float into position غوطه ور شدن
drift float علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
maintenance float شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
float clamp گیرهشناور
jelly fish float شناور شدن در اب با دست وپای دراز
float type carburator کاربوراتور غواصکی
tank gauge float درجهشناورتانکر
free ترخیص کردن میدانی
free حرکت قایق در جلو باد
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free جایز
free بازیگر ازاد
free will اختیار
free بطور مجانی ازادکردن
free رها
free مجاز منفصل
free for all زدوخوردهمگانی
free for all داد وبیداد
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all مسابقه بین این اسبها
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free ازاد
free مطلق
free مستقل
free اختیاری مختار
free مجانی
free رایگان سخاوتمندانه
free روا
free will اراده ازاد
free will طیب خاطر
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free ازادکردن
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
having free will فاعل مختار
having free will ازادکار
free فاقد
free تحویل
i did that of my own free will به میل خود
i did that of my own free will این کار را کردم
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free <adj.> دست و دلباز
free will ازادی اراده
free will اختیاری
free بخشودن
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free موجود در دیسک یا حافظه
free tower برج ازاد
free tower برج پرش ازاد
free throw پرتاب ازاد
free throw پاس بدون مانع
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
free thought وارستگی از مذهب
free trader تجارت ازاد
free thought ازادی فکر لامذهب
free throw پنالتی
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free trader بدون گمرک
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheeling حالت خلاصی
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine توربین ازاد
free wheeling خلاصی
free with ones money ولخرج
free world جهان ازاد
free world کشورهای غیرکمونیست
free zone منطقه ازاد
free volume حجم ازاد
free zone منطقه ازاد تجاری
guns free توپها اتش باختیار
heart free ازاد ازقید عشق
free vortex گرداب ازاد
heart free مبرا از عشق
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free thinking ازادی از قیود مذهب
free of charge رایگان
free on rail تحویل در راه اهن
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
free play بازی ازاد
free play ازاد
free play لق
free play بدون محدودیت
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical رادیکال ازاد
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free of charge معاف از حقوق گمرکی
free of charge مجانی
free of cost مجانی
free of cost مفت
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of expense مجانی
free of expense بیخرج
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of tax بدون مالیات
free on boand فوب
free recall یاداوری ازاد
free redical بنیان ازاد
free rocket موشک ازاد
free spokenness ساده گویی
free on quay تحویل دراسکله
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free surface سطح ازاد
free swimming شناور
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers ازاد فکران
free spokenness رک گویی
free spoken بی محابا
free spoken بی پرده
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free rotation چرخش ازاد
free safety مدافع در منطقه ضعف
free sample نمونه مجانی
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
free spillweir سرریز ازاد
free spoken رک گو
free spoken ساده گو
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free from taxes <adj.> بدون مالیات
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
barrier-free بدون حائل
free rider آدم انگل
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic احیای سبک گوتیک
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
free shipping <adj.> ارسال مجانی
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> دست و دلباز
postage-free <adj.> حمل رایگان
free shipping <adj.> حمل رایگان
postage-free <adj.> ارسال رایگان
free shipping <adj.> ارسال رایگان
postage-free <adj.> ارسال مجانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com