English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
free from backlash خالی از لقی
free from backlash بدون لقی
Other Matches
backlash پس زنی
backlash پس زدن
backlash عکس العمل سیاسی واکنش شدید
backlash خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
backlash پیچ خوردن نخ ماهیگیری
contact backlash دنده کور تماس
ecological backlash وازنش بوم شناختی
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free موجود در دیسک یا حافظه
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
having free will ازادکار
having free will فاعل مختار
free will اختیار
free <adj.> دست و دلباز
free will اختیاری
free for all زدوخوردهمگانی
free for all داد وبیداد
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
i did that of my own free will این کار را کردم
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free will اراده ازاد
free will طیب خاطر
free will ازادی اراده
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free فاقد
free بازیگر ازاد
free ترخیص کردن میدانی
free بطور مجانی ازادکردن
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free رها
free مجاز منفصل
free روا
free رایگان سخاوتمندانه
free مجانی
free اختیاری مختار
free مستقل
free مطلق
free ازاد
i did that of my own free will به میل خود
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free ازادکردن
free تحویل
free حرکت قایق در جلو باد
free بخشودن
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free جایز
free swimming قادر به شنا
heart free مبرا از عشق
heart free ازاد ازقید عشق
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinkers ازاد فکران
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free swimming شناور
free spokenness ساده گویی
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free tower برج پرش ازاد
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free surface مخازن ازاد اب
free surface سطح ازاد
guns free توپها اتش باختیار
free thinking ازادی از قیود مذهب
free world جهان ازاد
free with ones money ولخرج
free trader بدون گمرک
free turbine توربین ازاد
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free wheeling خلاصی
free volume حجم ازاد
free vortex گرداب ازاد
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheeling حالت خلاصی
free world کشورهای غیرکمونیست
free zone منطقه ازاد
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free thought وارستگی از مذهب
free thought ازادی فکر لامذهب
free throw پنالتی
free throw پرتاب ازاد
free throw پاس بدون مانع
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free tower برج ازاد
free zone منطقه ازاد تجاری
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free trader تجارت ازاد
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free moisture رطوبت سطحی
free of tax بدون مالیات
free on boand فوب
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay تحویل دراسکله
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail تحویل در راه اهن
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of expense بیخرج
free of expense مجانی
free of all average معاف از هرگونه خسارت
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
free of charge رایگان
free of charge معاف از حقوق گمرکی
free of charge مجانی
free of cost مجانی
free of cost مفت
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
free spillweir سرریز ازاد
free spoken رک گو
free spoken ساده گو
free spoken بی پرده
free spoken بی محابا
free sample نمونه مجانی
free safety مدافع در منطقه ضعف
free rotation چرخش ازاد
free play بازی ازاد
free play ازاد
free play لق
free play بدون محدودیت
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical رادیکال ازاد
free recall یاداوری ازاد
free redical بنیان ازاد
free rocket موشک ازاد
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free spokenness رک گویی
free from taxes <adj.> بدون مالیات
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
barrier-free بدون حائل
free rider آدم انگل
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic احیای سبک گوتیک
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
free shipping <adj.> ارسال مجانی
postage-free <adj.> ارسال مجانی
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> دست و دلباز
postage-free <adj.> حمل رایگان
free shipping <adj.> حمل رایگان
postage-free <adj.> ارسال رایگان
free shipping <adj.> ارسال رایگان
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
tax free معاف از مالیات
the free list صورت کالای بی گمرک
to set free ازادکردن
weapons free جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range آزادچر
free-range خانگی
free-standing خودایستا
free-standing غیرمتصل
free-standing مجزا
free-standing مستقل
tax free بخشوده از مالیات
stimulus free محرک- نابسته
setting free ازاد کردن برده
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path مسافت ازاد متوسط
mean free path مسافت ازاد میانگین
obsolescence free دستگاه متروک
post free بدون نیاز به تمبر زدن
running free خلاص کار کردن
running free بادبانی با باد پاشنه
sailing free باد ازاد
set free ازاد کردن
setting free عتق
free-standing آزاد
fat-free بدونچربی
free hand <idiom> کاملاآزاد درانجام کاری
alcohol-free <adj.> بدون الکل
free stroke کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
free from error <adj.> بدون مشکل
free from error <adj.> بی عیب و نقص
free from error <adj.> بی عیب
free and easy <idiom> غیر رسمی
I went scot - free . خیلی مفت دررفتم ( بدون جریمه یا تنبیه)
On the free market . دربازار آزاد
free house مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
free kick ضربهآزاددرفوتبال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com