Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
free head grinding
سنگ زنی دستی
Other Matches
grinding
سمباده زدن
grinding
تراش فلز
grinding
ساییدن
grinding
تراشیدن سوپاپ
grinding stone
سنگ سمباده
grinding wheel
چرخ سنباده
grinding wheel
چرخ سنگ زنی
grinding wheel
چرخ سمباده
grinding stone
سنگ سائی
grinding machine
دستگاه سنگ سمباده
cylinderical grinding
دستگاه سنگ مدور
teeth grinding
دندان قرچه
grinding capacity
فرفیت سنگ سمباده
grinding arbor
محور سنگ سمباده
dry grinding
اسیا کردن خشک
grinding attachment
تجهیزات سنگ سمباده
for grinding and grating
برایرندهکردنوریزکردن
center grinding
دستگاه سنگ متمرکز
center grinding
سنگ چاقو تیزکنی
abrasive belt grinding
سنگ سمباده نواری
cutter grinding attachment
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
crushing and grinding equipment
دستگاههای خرد کننده
cam grinding attachment
تجهیزات سنگ زنی قوسی
color grinding mill
دستگاه رنگ سای
head to head polymer
بسپار سر به سر
free will
طیب خاطر
free for all
داد وبیداد
free will
اراده ازاد
free will
اختیاری
free for all
زدوخوردهمگانی
free
<adj.>
دست و دلباز
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
having free will
ازادکار
free will
ازادی اراده
having free will
فاعل مختار
i did that of my own free will
این کار را کردم
i did that of my own free will
به میل خود
free will
اختیار
free
رایگان سخاوتمندانه
free
مطلق
free
موجود در دیسک یا حافظه
free
بازیگر ازاد
free
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
مستقل
free
تحویل
free
حرکت قایق در جلو باد
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
بخشودن
free
ازادکردن
free
جایز
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
اختیاری مختار
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
فاقد
free
روا
free-for-all
مسابقه بین این اسبها
free
رها
free
بطور مجانی ازادکردن
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free
ازاد
free
مجانی
You are free to go now.
اکنون آزادید بروید.
free
ترخیص کردن میدانی
free
مجاز منفصل
free economy
اقتصاد ازاد
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
free capital
سرمایه گذار پولی
free throw
پرتاب ازاد
free thought
وارستگی از مذهب
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
free docks
نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
free throw
پنالتی
free thought
ازادی فکر لامذهب
free docks
تحویل در بارانداز
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free entry
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free exercise
تمرینهای نرمش ازاد
free expansion
انبساط ازاد
free field
میدان عمل ازاد
free field
حوزه ازاد
free WAIS
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
free fishery
حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
free flight
پرواز ازاد
free flight
موشک ازاد
free entrance
ورود مجانی
free enthalpy
انتالپی ازاد
free eddy
جریان متلاطم ازاد
free electron
الکترون ازاد
free swimming
قادر به شنا
free electron
الکترون غیرپیوندی
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free energy
انرژی ازاد
free thinkers
ازاد فکران
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
free dance
قسمت ازاد مسابقه رقص بااسکیت
fancy free
عاری از خیال
free trader
بدون گمرک
barrier-free
بدون حائل
everybody os presumed free of
obligation any
free verse
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
error free
بی خطا
free volume
حجم ازاد
tax-free
<adj.>
بدون مالیات
flicker free
ی ندارد
free tower
برج پرش ازاد
free from taxes
<adj.>
معاف از مالیات
fancy free
بی علاقه عاری از عشق
everybody os presumed free of
اصل بربرائت است
fault free
بی عیب
fault free
بی نقص
tax-free
<adj.>
معاف از مالیات
free turbine
توربین ازاد
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
free tower
برج ازاد
free a voluntary
فاعل مختار
free booter
راهزن
free booter
غارتگر
free born
ازادزاده
free born
دارای حقوق شهرنشینان ازاد
free trader
تجارت ازاد
free carrier
تحویل به حمل کننده کالا
free carrier
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free throw
پاس بدون مانع
free climbing
صعود ازاد
free vortex
گرداب ازاد
free board
فاصله بین اب و عرشه کشتی
free agency
فاعل مختاری
failure free
بدون خرابی
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
free aqifer
سفره ازاد
free association
تداعی ازاد
free atmosphere
اتمسفر ازاد
free ball
توپ بی صاحب
free board
عمق یا ارتفاع ازاد
free board
ارتفاع سطح اب تا تاج سد
free competition
رقابت ازاد
free maneuver
امکان حرکت ازاد
free of charge
معاف از حقوق گمرکی
free of charge
مجانی
free of cost
مجانی
free of cost
مفت
free of duty
معاف از عوارض گمرکی
free of expense
مجانی
free of expense
بیخرج
free space
فضای ازاد
free of particular average
معاف از خسارات جزئی
free of charge
رایگان
free of all charges
بدون هیچگونه مخارج
free maneuver
حرکت ازاد
free spoken
بی محابا
free spoken
بی پرده
free spoken
ساده گو
free spoken
رک گو
free moisture
رطوبت ازاد
free moisture
رطوبت سطحی
free spillweir
سرریز ازاد
free space
فضای خالی
free of all average
معاف از هرگونه خسارت
free of tax
بدون مالیات
free on boand
فوب
free play
بدون محدودیت
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical
رادیکال ازاد
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free silver
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free sample
نمونه مجانی
free safety
مدافع در منطقه ضعف
free recall
یاداوری ازاد
free redical
بنیان ازاد
free rocket
موشک ازاد
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
free play
لق
free play
ازاد
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay
تحویل دراسکله
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail
تحویل در راه اهن
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail
تحویل کالا روی قطار
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
free oscillation
نوسان ازاد
free person
حر
free play
بازی ازاد
free rotation
چرخش ازاد
free good
کالای رایگان
free grace
توفیق بی منت الهی
free gyro
ژایرو ازاد
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
free hand
بی اسباب
free hand
بی افزار
free handed
با سخاوت
free handed
بی اسباب
free handedness
دست بازی
free handedness
سخاوت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com