English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
free magnetic pole قطب مغناطیسی ازاد
Other Matches
magnetic pole قطب مغناطیسی
magnetic pole sterngth شدت قطب مغناطیسی
magnetic north pole قطب شمال مغناطیسی
pole میله پرچم
pole قطب باطری
pole شمع
pole دستک
pole ax تبرزین
pole نیزه پرش با نیزه
pole ax با تبرچکش کشتن
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole دکل
two pole دو پل
up the pole گرفتار در تنگنا واقع شده
pole ax تیر چکش دار
pole پایه
pole تیر
four pole چهار قطبی
pole قطب
pole دسته بلند چیزی
pole تیر چراغ برق
pole قطب دار کردن
pole تیردارکردن
pole با تیر یا دیرک محکم کردن
pole لهستانی
pole نیش ماگنترون
pole shoe کفشک قطب
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pole pitch گام قطب
pole piece قطبک
pole of development قطب توسعه
pole mast دیرک یک پارچه
pole mast دکل یک تیکه
Pole Star جدی
Pole Star ستاره قطبی
Pole Star Polaris
pole vaulter پرنده با نیزه
pole tips نوکهای قطب
pole strength شدت قطب
pole sitter راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
pole shoe کفش قطب
elevated pole قطب نافر
pole jumping با گرفتن چوب در دست
pole jumping جست
flag pole میله پرچم
communicating pole قطب کمکی
main pole قطب اصلی
negative pole قطب منفی مغناطیس
negative pole قطب منفی
neutral pole قطب خنثی
one pole switch کلید یک قطبی
armature pole قطب ارمیچر
pole arc قوس قطب
commutating pole قطب جابجاگری
commutating pole قطب کمکی
head pole تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
field pole قطب میدان
elevated pole قطب راصد
double pole دو قطبی
double pole با دو قطب
magnet pole قطب اهنربا
liberty pole چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
internal pole قطب داخلی
consequent pole قطب فرعی
pole armature ارمیچر قطبی
anchor pole دیرک مهار
totem pole تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
pole charge خرج دستکی
pole charge خرج میلهای
pole climber رکاب
pole climbing از تیر بالا رفتن
pole horse اسب کنار مال بند
pole horse یابوی عصار خانه
pole horse اسب نزدیک به لبه داخلی مسیر
pole vault پرش با نیزه
pole vault بانیزه پریدن
analogous pole شبه قطب
barge pole چیز غیر قابلاعتماد
pole changer تغییردهنده قطبش
pole changer تعویض کننده قطب
pole changing تعویض قطب
pole vaults بانیزه پریدن
pole vaults پرش با نیزه
pole jumping پرش با تیر
pole vaulting پرش با نیزه
pole tip سرنوکتیزچوباسکی
wooden pole دکل چوبی
wooden pole تیر چوبی
whisker pole تیر وصل به دکل برای بادبانی دور از باد
tubular pole دکل لولهای
three pole switch کلید سه پل
the south pole قطب جنوب
the north pole قطب شمال
tent pole دیرک چادر
tent pole تیر چادر
to pole any thing up or down چیزیرا سوی بالایا پایین هل دادن
spinnaker pole تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
wound pole قطب مرکب
pole position جلوتر از همه در صف [مسابقه]
pole shaft چوباسکی
pole grip دستهمتصلبهدست
plain pole پایهمسطح
pike pole کلنگدوسردستهبلند
doubles pole تیردوتایی
singles pole تکپایه
curtain pole پایهپرده
tail pole کابلخارجی
barber's pole پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
South Pole قطب جنوب
roof pole سقفبلند
ski pole چوبدست اسکی
ski pole چوب اسکی بازی
fluted pole پایهزهدار
ridge pole کش بالای شیروانی
ridge pole کش دیرک افقی چادر
salient pole قطب برجسته
rel pole قطب قرمز
single pole تک قطب
North Pole قطب شمال
positive pole قطب مثبت
pole position آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
ranging pole شاخصهای مسافت یابی
single pole چوبدستی تکی اسکی
communicating pole winding سیم پیچی قطب کمکی
commutating pole generator مولد با قطب جابجاگر
commutating pole converter تبدیل گر قطب کمکی
celestial north pole قطب شمال عالم
double pole switch کلید دو پل
pole changing switch کلید تعویض قطب
single pole cutout فیوز تک پل
single pole switch کلید یک پل
split pole converter تبدیل گر با انشقاق قطب
split pole motor موتور کمکی
pole post clamp ترمینال
shaded pole motor موتور با قطب سایه دار
triple pole switch کلید سه پل
split pole motor موتور با قطب چاکدار
flage pole position موقعیت میله پرچمی
extended pole piece قطبک دراز شده
pole changing motor موتور با قطبهای قابل تعویض
horn of pole piece شاخ قطبک
celestial body south pole قطب جنوب عالم
not touch something with a ten-foot pole <idiom> تصمیم گیری چیزی به طور کامل
double pole circuit breaker دوقطبمدارشکننده
single pole circuit breaker مدارتکفطبشکننده
magnetic course راه مغناطیسی
magnetic مغناطیس
magnetic f. میدان مغناطیسی
magnetic آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
magnetic دارای نیروی مغناطیسی
magnetic و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
magnetic مقناطیسی
non magnetic غیر مغناطیسی
magnetic اهنربا
magnetic course مسیر مغناطیسی
magnetic مغناطیسی
magnetic اهن ربا اهن ربایی
magnetic قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
free بطور مجانی ازادکردن
free ترخیص کردن میدانی
free مجاز منفصل
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free رها
free روا
free رایگان سخاوتمندانه
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free for all داد وبیداد
free ازاد
free <adj.> دست و دلباز
i did that of my own free will به میل خود
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free مطلق
free for all زدوخوردهمگانی
free مستقل
free اختیاری مختار
free مجانی
having free will فاعل مختار
having free will ازادکار
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free موجود در دیسک یا حافظه
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free will ازادی اراده
free will اختیاری
free فاقد
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free بخشودن
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free تحویل
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free will اراده ازاد
free جایز
free بازیگر ازاد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
i did that of my own free will این کار را کردم
free حرکت قایق در جلو باد
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free will اختیار
free will طیب خاطر
free ازادکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com