English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
free safety مدافع در منطقه ضعف
Other Matches
overall safety ایمنی کامل
right safety مهرهمحافظراست
safety برقرار کردن تامین
safety اطمینان
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
safety نجات
safety به ضامن کردن ضامن
safety ایمنی
safety امنیت محفوفیت
safety سلامت
safety بی خطری
safety تامین
safety امنیت
safety gap دهانه حفافت
safety fuze چاشنی
safety fuze ماسوره تامینی
safety fuse فیوز ایمنی
safety fuse فیوز اطمینان
safety fork دوشاخه امنیت
safety fuse فیوز
safety fork گیره ضامن
left safety مهرهمفمنچپ
safety fence جانپناه
safety catch ضامنتفنگ
factor of safety سازه ابیمی
factor of safety ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety عامل تامین
factor of safety ضریب اطمینان
i provided for his safety وسائل سلامت او را فراهم کردم
reasons of safety دلایل امنیتی
for reasons of safety به خاطر دلایل امنیتی
safety mechanism ساز و کار ایمنی
weak safety جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
safety boat قایق نجات
factor of safety عامل اطمینان
put on safety به ضامن کردن
safety fence جانپناه کنار راه
safety factor عامل تامین
safety factor ضریب تامین
safety diagram دیاگرام تامین
safety device خارضامن
safety device ضامن
safety device دستگاه ضامن
safety card کارت تامین اتشبار
safety card کارت تامین جنگ افزار
safety bolt ضامن
safety biltz حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
put on safety روی ضامن گذاشتن
coefficient of safety ضریب اطمینان
safety thong تسمهامنیتی
safety lock ضامن اسلحه
safety trap تله ایمنی
safety valve دریچه اطمینان
safety valve پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
safety wire سیم ضامن
safety wire اشبیل ضامن
safety wire سیم ایمنی
safety zone بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety limit حد تامین
safety lever دستگیره ضامن
safety lever اهرم ضامن
ship safety سلامت کشتی
safety lanes مسیرهای امن دریایی
safety stop ضامن اسلحه گیره ضامن
safety stop ترمز خطر
safety stock موجودی تضمینی
safety lock قفل ضامن
safety lock چفت ضامن سلاح
safety match کبریت بی خطر
safety motive انگیزه ایمنی
safety officer افسر تامین یکان
safety plug پولک اطمینان
safety post پایه ایمنی
safety precaution پیش بینیهای احتیاطی
safety bolt تفنگ ضامن دار
safety razor تیغ خود تراش
safety regulations ایین نامه جلوگیری از خطر
safety stakes دستکهای تامین
safety stock موجودی ذخیره انبار
safety lock قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
strong safety مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
safety lamp چراغ ایمنی
safety binding نوارامنیت
safety boot چکمهیایمنی
safety cage قفسهبازی
safety cap کلاهکامنیتی
safety chain زنجیرهامنیت
safety earmuff گوشپرشامنیتی
safety goggles عینکایمنی
safety handle دستهایمنی
safety pad تشکنجات
safety rail سپرامنیتی
safety scissors قیچیناخنگیر
safety tank منبعامنیت
safety tether احتیاجاتامنیتی
safety area مهرهایپشتدست
right safety back مهرهمحافظعقبیراست
safety glass عینک ایمنی
safety lamp چراغ اطمینان
safety lamp فانوس
safety lamp چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
troop safety تامین عده ها
troop safety حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety hook قلاب اطمینان
safety hazard مخاطره ایمنی
safety glasses عینک ایمنی
safety glass شیشه اطمینان
safety glass شیشه نشکن
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
safety glass شیشه ایمنی
safety thermostat ترموساتامنیتی
safety pins خار ضامن میله ضامن
safety belts کمربند اطمینان
safety belts کمربند نجات
safety belts کمربند رکاب
safety interlocks قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
failure safety [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
safety interlock قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
failure safety قابلیت اطمینان
safety-valve دریچه اطمینان
safety pins اشبیل ضامن
safety belt کمربند ایمنی
safety belt کمربند اطمینان
safety pin خار ضامن میله ضامن
safety pin اشبیل ضامن
safety-valves دریچه اطمینان
safety belt کمربند رکاب
safety belts کمربند ایمنی
failure safety قابلیت اعتماد
safety nets وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
angle of safety زاویه تامین گلوله
angle of safety زاویه امنیت
safety net وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety belt کمربند نجات
can one pass it with safety? ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
failure safety ایمنی در برابر خرابی
safety locking devices قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
drivebelt safety guard محافظهتسمهگرداننده
ultimate factor of safety ضریب اطمینان اختیاری
to carry a piece at safety تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
to put safety first [foremost] اولویت اول را به ایمنی دادن
left safety back مهرهمحافظعقبی
steel safety wheel فلزایمنیچرخ
healt and safety commision کمیسیون سلامت و امنیت
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free روا
free مجاز منفصل
free رها
free بطور مجانی ازادکردن
free ترخیص کردن میدانی
free رایگان سخاوتمندانه
free مجانی
free اختیاری مختار
free مستقل
free مطلق
free ازاد
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free بازیگر ازاد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free فاقد
free تحویل
free for all زدوخوردهمگانی
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free بخشودن
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free ازادکردن
free جایز
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free حرکت قایق در جلو باد
free for all داد وبیداد
free will اختیاری
having free will فاعل مختار
i did that of my own free will به میل خود
i did that of my own free will این کار را کردم
having free will ازادکار
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free موجود در دیسک یا حافظه
free will ازادی اراده
free <adj.> دست و دلباز
free will طیب خاطر
free will اراده ازاد
free will اختیار
mean free path مسافت ازاد میانگین
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
mean free path مسافت ازاد متوسط
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
free wheeling حالت خلاصی
free world جهان ازاد
free zone منطقه ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com