Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
free sample
نمونه مجانی
Other Matches
sample
خوردن
sample
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample
نمونه گرفتن
sample
واحد نمونه
sample
اندازه سیگنال درلحظهای اززمان
sample
الگو ازمون
sample
مسطوره
sample
نمونه
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample
نمونه کالا
per sample
طبق نمونه
sample
معیار
sample
نمونه برداری کردن
sample
نمونه قراردادن
to take a sample of blood
گرفتن نمونه خون
[برای آزمایش خون]
work sample
نمونه کار
quota sample
نمونه سهمیه
rare sample
نمونه های نادر و کمیاب فرش
sample size
حجم نمونه
sample size
مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
sample size
تعداد اندازه گیریهای سیگنال ضبط شده درهرثانیه
sample size
بزرگی نمونه
sample distribution
توزیع نمونه
sample data
داده نمونه
sample cell
فرف نمونه
probability sample
نمونه احتمالاتی
random sample
نمونه تصادفی
representative sample
نمونه معرف
random sample
نمونه گیری تصادفی
sample size
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
nonrandom sample
نمونه غیر تصادفی
biased sample
نمونه سودار
core sample
نمونه استوانهای
blood sample
واحد نمونه خون
To taste ( sample) something .
مزه مزه کردن
unknown sample
نمونه مجهول
undisturbed sample
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
typical sample
نمونه نوعی
thief sample
نمونه مایع مخزن ناو
size of a statistical sample
[N]
تعداد کل داده های آماری
free
تحویل
free
حرکت قایق در جلو باد
free
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
بازیگر ازاد
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
i did that of my own free will
این کار را کردم
free
موجود در دیسک یا حافظه
free
جایز
free
<adj.>
دست و دلباز
i did that of my own free will
به میل خود
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
having free will
ازادکار
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free
فاقد
free
بخشودن
free
ازادکردن
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free for all
زدوخوردهمگانی
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free for all
داد وبیداد
having free will
فاعل مختار
free will
اختیار
free will
اراده ازاد
free
مجاز منفصل
You are free to go now.
اکنون آزادید بروید.
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
روا
free
رایگان سخاوتمندانه
free
ازاد
free
مجانی
free
اختیاری مختار
free
مستقل
free
رها
free-for-all
مسابقه بین این اسبها
free will
طیب خاطر
free will
ازادی اراده
free will
اختیاری
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free
ترخیص کردن میدانی
free
بطور مجانی ازادکردن
free
مطلق
free wheeling
حالت خلاصی
free trader
تجارت ازاد
free trader
بدون گمرک
free wheeling
بازی بدون نقشه قبلی
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
free turbine
توربین ازاد
free vortex
گرداب ازاد
free verse
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume
حجم ازاد
free thinkers
ازاد فکران
free wheeling
خلاصی
free with ones money
ولخرج
free world
جهان ازاد
free of tax
بدون مالیات
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
obsolescence free
دستگاه متروک
mean free path
مسافت ازاد متوسط
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
leave someone free to
مخیر گذاشتن کسی
mean free path
مسافت ازاد میانگین
heart free
مبرا از عشق
heart free
ازاد ازقید عشق
guns free
توپها اتش باختیار
free zone
منطقه ازاد تجاری
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone
منطقه ازاد
free world
کشورهای غیرکمونیست
free WAIS
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free on boand
فوب
free radical
رادیکال ازاد
free recall
یاداوری ازاد
free redical
بنیان ازاد
free rocket
موشک ازاد
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
free rotation
چرخش ازاد
free safety
مدافع در منطقه ضعف
free silver
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space
فضای خالی
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free play
بدون محدودیت
free play
لق
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay
تحویل دراسکله
free on quay
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail
تحویل در راه اهن
free on rail
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail
تحویل کالا روی قطار
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
free oscillation
نوسان ازاد
free person
حر
free play
بازی ازاد
free spillweir
سرریز ازاد
free spoken
رک گو
free spoken
ساده گو
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
free play
ازاد
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free thought
وارستگی از مذهب
free thought
ازادی فکر لامذهب
free throw
پنالتی
free throw
پرتاب ازاد
free throw
پاس بدون مانع
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
free tower
برج ازاد
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free space
فضای ازاد
free swimming
قادر به شنا
free spoken
بی پرده
free spoken
بی محابا
free spokenness
رک گویی
free spokenness
ساده گویی
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream
جریان ازاد
free support
تکیه گاه ازاد
free surface
سطح اب ازاد
free surface
مخازن ازاد اب
free surface
سطح ازاد
free swimming
شناور
free tower
برج پرش ازاد
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
tax-free
<adj.>
معاف از مالیات
tax-free
<adj.>
بدون مالیات
Free Classicism
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
free from taxes
<adj.>
بدون مالیات
free rider
آدم انگل
free rider
آدم لاشخور
free rider
آدم مفت خور
barrier-free
بدون حائل
free from taxes
<adj.>
معاف از مالیات
Free Gothic
احیای سبک گوتیک
Free style
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Free Tudor
[سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
trouble-free
<adj.>
بدون زحمت
problem-free
<adj.>
بدون زحمت
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف منظر
problem-free
<adj.>
بدون دردسر
trouble-free
<adj.>
بدون دردسر
free-handed,
<adj.>
دست و دلباز
postage-free
<adj.>
حمل رایگان
free shipping
<adj.>
حمل رایگان
postage-free
<adj.>
ارسال رایگان
free shipping
<adj.>
ارسال رایگان
postage-free
<adj.>
ارسال مجانی
free shipping
<adj.>
ارسال مجانی
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف در رویت
running free
خلاص کار کردن
free-range
آزادچر
free-range
خانگی
free-standing
خودایستا
free-standing
غیرمتصل
free-standing
مجزا
free-standing
مستقل
free-standing
آزاد
fat-free
بدونچربی
free house
مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com