English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (5 milliseconds)
English Persian
freedom of belief ازادی عقیده
Other Matches
belief اعتقاد
belief ایمان گمان
belief معتقدات
belief عقیده
belief باور
belief ایمان
belief اعتماد
the belief that با این عقیده که
once famous belief عقیدهای که یک وقت متداول بود
belief value matrix شبکه باورها و ارزشها
easiness of belief زودباوری
easy of belief زودباور
equivalence belief هم ارزانگاری
monotheistic belief توحید
hard of belief دیر باور
costive of belief دیر باور
freedom ازادی
freedom of the will اختیار
freedom روانی
freedom of the will فاعل مختاری
freedom استقلال
freedom حریت
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom قار بودن به بررسی رکوردهای کامپیوتر
freedom معافیت اسانی
freedom of the press ازادی مطبوعات
freedom of experssion ازادی بیان
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
freedom of seas ازادی دریاها
freedom of the press ازادی نگارش
freedom to choose ازادی در انتخاب
market freedom ازادی بازار
market freedom ازادی تجاری
medal of freedom مدال ازادی
To speak with freedom. آزادانه صحبت کردن .
freedom fighter گروههایبراندازوضدرژیم
freedom of trade ازادی تجارت
freedom of enterprise ازادی تجارت
degree of freedom درجه ازادی
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
academic freedom آزادی بحث و تحقیق
academic freedom آزادی علمی
academic freedom آزادی عمل و بیان
degrees of freedom درجات ازادی
economic freedom ازادی اقتصادی
freedom from defect بی عیبی
freedom from defect عاری بودن ازعیب
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
freedom of information act قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
freedom from evil record نداشتن پیشینه بد
freedom from evil record عدم سو سابقه
To taste the jouys of freedom . مزه آزادی را چشیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com