English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
English Persian
freedom of enterprise ازادی تجارت
Other Matches
enterprise موسسه اقتصادی
enterprise تهور
enterprise عمل تهورامیز
enterprise امرخطیر اقدام مهم
enterprise سرمایه گذاری
enterprise تشکیلات اقتصادی
enterprise مبادرت بکاری کردن
enterprise اقدام کردن
enterprise بنگاه اقتصادی
enterprise موسسه
enterprise تجارتخانه
enterprise کسب و کار
enterprise اقدام
enterprise سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
he has no enterprise دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
enterprise تعهد تجارت
enterprise موسسه یا بنگاه اقتصادی
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprise دست یازیدن به کاری
enterprise قدرت اقدام
enterprise شرکت
freedom of the will فاعل مختاری
freedom of the will اختیار
freedom استقلال
freedom معافیت اسانی
freedom روانی
freedom حریت
freedom قار بودن به بررسی رکوردهای کامپیوتر
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom ازادی
business enterprise بنگاه تجاری
civilian enterprise موسسه غیرنظامی
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
joint enterprise موسسه اقتصادی مشترک
government enterprise موسسات تولیدی دولتی
state enterprise مالکیت دولتی
state enterprise بنگاه دولتی
public enterprise مدیریتومالکیتعمومی
business enterprise بنگاه بازرگانی
building enterprise مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
private enterprise عمل خصوصی
private enterprise شرکت خصوصی
free enterprise کسب ازاد
free enterprise تجارت ومعامله ازاد
private enterprise اقتصاد بخش خصوصی
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
free enterprise ازادی اقتصادی
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
free enterprise رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
freedom of experssion ازادی بیان
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
freedom of the press ازادی نگارش
freedom of seas ازادی دریاها
freedom to choose ازادی در انتخاب
freedom of trade ازادی تجارت
market freedom ازادی بازار
market freedom ازادی تجاری
medal of freedom مدال ازادی
freedom fighter گروههایبراندازوضدرژیم
To speak with freedom. آزادانه صحبت کردن .
freedom of choice ازادی انتخاب
degrees of freedom درجات ازادی
degree of freedom درجه ازادی
academic freedom آزادی علمی
academic freedom آزادی بحث و تحقیق
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
economic freedom ازادی اقتصادی
academic freedom آزادی عمل و بیان
freedom from defect بی عیبی
freedom from defect عاری بودن ازعیب
freedom of belief ازادی عقیده
freedom of the press ازادی مطبوعات
free enterprise system نظام تجارت ازاد
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
freedom of information act قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
freedom from evil record عدم سو سابقه
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
freedom from evil record نداشتن پیشینه بد
To taste the jouys of freedom . مزه آزادی را چشیدن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com