English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (1 milliseconds)
English Persian
freedom of seas ازادی دریاها
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
Other Matches
seas دریا
the four seas دریاهای پیرامون بریتانیا
the seven seas دریاها
the seven seas هفتگانه
seas دریایی
seas موج
half seas over مست خراب
half seas over پاتیل
high seas ابهای برون مرزی
high seas دریای ازاد
high seas ابهای بین المللی
high seas دریاهای ازاد
high seas دریاهای باز
mistress of the seas بانوی دریاها
mistress of the seas سیده دریاها
to sweep the seas همه جای دریاراعبورکردن دریاهارا ازوجود دشمن پاک کردن
high seas <idiom> اقیانوس
freedom of the will فاعل مختاری
freedom of the will اختیار
freedom روانی
freedom ازادی
freedom قار بودن به بررسی رکوردهای کامپیوتر
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom حریت
freedom معافیت اسانی
freedom استقلال
academic freedom آزادی عمل و بیان
academic freedom آزادی علمی
academic freedom آزادی بحث و تحقیق
market freedom ازادی بازار
market freedom ازادی تجاری
medal of freedom مدال ازادی
freedom of enterprise ازادی تجارت
freedom fighter گروههایبراندازوضدرژیم
To speak with freedom. آزادانه صحبت کردن .
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
freedom to choose ازادی در انتخاب
degree of freedom درجه ازادی
economic freedom ازادی اقتصادی
freedom from defect بی عیبی
freedom from defect عاری بودن ازعیب
freedom of belief ازادی عقیده
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom of trade ازادی تجارت
degrees of freedom درجات ازادی
freedom of experssion ازادی بیان
freedom of the press ازادی نگارش
freedom of the press ازادی مطبوعات
To taste the jouys of freedom . مزه آزادی را چشیدن
freedom from evil record عدم سو سابقه
freedom from evil record نداشتن پیشینه بد
freedom of information act قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com