Dictiornary-Farsi | french grass | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 156 (8 milliseconds)

English	Persian
french grass	اسپرس


Other Matches

grass	ماری جوانا
grass	زمین چمن
grass	علف
grass	سبزه
grass	چمن
grass	با علف پوشاندن
grass	چمن زار کردن
grass	چراندن
grass	چریدن علف خوردن
grass	چمن مسیر اسبدوانی
saw grass	ساق تیز
to go to grass	زمین خوردن
to go to grass	بچرارفتن
to send to grass	بچرافرستادن
twitch grass	منقبض شدن
grass tree	نوعی زنبق استرالیایی
twitch grass	کشش حرکت یا کشش ناگهانی
viper's grass	بلقک
viper's grass	سفورجنه سیاه
twitch grass	سرکوفت دادن
grass thatch	سقف گالیپوش
grass snake	مارحلقه دار
twitch grass	جمع شدن بهم کشیدن
twitch grass	تکان ناگهانی ناگهان کشیدن
grass green	رنگ سبز چمنی
twitch grass	گره زدن فشردن
grass plot	چمن
grass plot	سبز
grass skiing	اسکی روی چمن
twitch grass	پیچاندن
grass machine	ماشین چمن زنی
i lay on the grass	روی علف دراز کشیدم
onion grass	یکجور جو وحشی
panic grass	گاورس
panic grass	جاورس
salt grass	علف شوره زار
snake in the grass	خطر محتمل
star grass	هر نوع گیاه گل ستارهای
to put to grass	چراندن
to put to grass	بچراسردادن
meadow grass	علف چمنی
lemon grass	گربه دشتی
grass widow	زنی که بچه حرامزاده دارد زن خراب
grass widow	فاحشه
grass widower	مردی که از زنش جدا شده مرد بیوه
joint grass	غالیون اصل
joint grass	علف پنیر
joint grass	علف ماست
tussock grass	علف چمن وچراگاه چمن باتلاقی
lemon grass	گور گیاه
to send to grass	زمین زدن
wheat grass	چمن مرغ
goose grass	رشدوک
goose grass	علف ماست
grass roots	کف زمین
grass roots	اجتماع محلی منشاء
grass roots	اساس
snake in the grass <idiom>	دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
By the green grass .	کنار چمن های سبز وخرم
snake in the grass	خطر نزدیک دوست دو رو
goose grass	گورکک
as green as grass <idiom>	کم تجربه و ناشی
pampas grass	علف پامپاس
cow grass	شبدرسگ
couch grass	بیدگیاه
couch grass	مرغ
My French is not up to much.	فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
French	: فرانسوی
French	فرانسوی کردن
French	مقشر کردن
he does not know french	او زبان فرانسه نمیداند فرانسه بلد نیست
keep up your french	زبان فرانسه راهمانقدرکه میدانیدنگاه دارید
to take french	بی خبر رفتن جیم شدن
to take french	بی بدردو رفتن
to take french	بی خداحافظی رفتن
the french	فرانسوی ها
French	:خلال کردن
French	فرانسه زبان فرانسه
to cut grass close	علف را طوری چیدن که کوتاه باشد
let grass grow under one's feet <idiom>	زیرپای کسی علف سبز شدن
grass is always greener on the other side <idiom>
The grass is greener on the other side of the hI'll.	مرغ همسایه غازه
He took French leave. <idiom>	او جیم شد.
To take French leave .	یواشکی مر خص شدن
French Order	سبک معماری فرانسوی
to take french leave	جیم شدن
French Guiana	گویان فرانسه
French Guiana	گیانای فرانسه
French fries	سیب زمینی سرخ کرده
He took French leave. <idiom>	او کار رو پیچوند.
French cuff	سردستپیراهنمردانهفرانسوی
French cut	تراشفرانسوی
French window	درپنجرهای
french dressing	سس سالاد
French window	پنجره لولادار
to talk french	فرانسه حرف زدن
He is ahead of me in french.	درزبان فرانسه از من جلواست
french beans	لوبیا سبز
French Polynesia	پولینزی فرانسه
French stick	قرصدراز نازک نان
to take french leave	بی بدرودرفتن
French door	دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد
French windows	اقشقشه
french wheat	دیلار
french wheat	گندم سیاه
french drain	زهکش خشکه چینی
French beans	لوبیا
french chalk	گچ فرانسوی
french chalk	گچ درزیگران گچ خیاطی
french chalk	پودر خشک کن
French window	اقشقشه
French dressing	چاشنی سالاد فرانسوی
French doors	درب دارای دولنگه
French doors	دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد
French bean	لوبیا
French bean	لوبیای سبز
French beans	لوبیای سبز
French horn	نوعی شیپور
French door	درب دارای دولنگه
French polish	روغن جلا
French windows	درپنجرهای
french chop	گوشت دنده
french master	اموزگار
french master	فرانسه
french mustard	خردل با سرکه
french pastry	شیرینی اردینه فرانسوی
french revolution	انقلاب فرانسه
french telephone	تلفن دارای گوشی ودهانی نصب بر روی یک دسته
french toast	نوعی نان شیر مال سرخ کرده
law french	اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
pedlar french	زبان ویژه دزدان
french revolution	انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
to take french leave	بی خداحافظی رفتن
french marigold	گل جعفری
french fry	برش سیب زمینی سرخ کردن
french curve	پیستوله
french defence	دفاع فرانسوی شطرنج
french leave	مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
french fry	برشهای سیب زمینی رادرروغن سرخ کردن
french heel	پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
Dont let the grass grow under your feet.	نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb>	مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
While the grass grows the cow starves . <proverb>	تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
french onion soup	سوپ پیاز فرانسوی
french or haricot bean	لوبیا
To speake broken French.	فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
French knot stitch	گرهفرانسوی
French Renaissance Revival	احیای سبک رنسانس
French betting layout	صفحهشرطبندیفرانسوی
quotation marks (French)	علائمنقلقول
French roulette wheel	چرخهقمارفرانسوی
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish.	در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
She speaks French as if it were her mother tongue . She speaks Frinch like a native .	فرانسه را آنقدر قشنگ صحبت می کند گویی زبان مادریش است
He is giving her French lessons in exchange for English lessons	به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
She is French on her fathers on her fathers side.	از طرف پدر فرانسوی است