Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (1 milliseconds)
English
Persian
friendly interface
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
Other Matches
interface human machine interface
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
friendly
نیروی خودی
friendly
خودی
friendly
تعاونی
friendly
مسابقه دوستانه
friendly
مهربان موافق
friendly
مساعد
friendly
دوستانه
friendly society
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly societies
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
user friendly
که استفاده و کار با آن ساده است
friendly forces
نیروهای خودی
friendly state
کشور دوست
friendly state
کشور خودی
user-friendly
که استفاده و کار با آن ساده است
friendly fire
تیر یا حملهایکهازطرفجبههخودیصورتپذیرد
We are on very friendly terms .
میانه ماخیلی گرم است
age friendly
دوستدار سالمند
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
identification friendly or foe
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
interface
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface
واسط
interface
وصل کردن از طریق رابط
interface
رابط
interface
سطح مشترک
interface
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interface
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
interface
میانجی
interface
کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند
interface
یچ بسته که با جریان داده کار میکند
interface
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interface
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
interface
دفتر مشترک قسمتها
interface
وجه مشترک
interface
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
فاصل
interface
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interface
که شامل : کانال ورودی /خروجی
interface
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interface
واسط واحد پردازش و باس IEEE
standard interface
واسطه استاندارد
serial interface
رابط سری
parallel interface
رابط موازی
standard interface
رابط استاندارد
user interface
میانجی کمکی
eia interface
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
interface card
کارت رابط
electrical interface
تداخل الکتریکی
communication interface
میانجی ارتباطی
centronics interface
رابط موازی
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
expansion interface
تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
expansion interface
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
human machine interface
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
computer interface unit
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
programmable communications interface
رابط مخابراتی برنامه پذیر
general purpose interface
میانگیر همه منظوره
network interface card
کارت میانجی شبکه
apple desktop interface
رابط رومیزی اپل
system v interface definition
تعریف میانجی سیستم 5
MIDI interface card
کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند
man machine interface
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
graphical user interface
واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
graphical user interface
استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
graphical user interface
میانجی نگارهای کاربر
application program interface
میانجی یا رابط برنامه کاربردی
input output interface
میانگیر ورودی- خروجی
general purpose interface bus
مسیر میانگیر همه منظوره
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
small computer system interface
میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
enhanced system device interface
میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
musical instrument digital interface
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface
مجموعه استانداردها
fibre distributed data interface II
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
fibre distributed data interface
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com