English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
fruit machine جک پات
Other Matches
fruit فایده
fruit سود
fruit میوه
fruit فرزند میوه دادن
fruit ثمر
fruit بر
fruit میوه
kiwi fruit میوهکیوی
forbidden fruit چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
fruit cocktail میوهایکهپیشازغذاخوردهشود
citrus fruit آبمیوهها
stone fruit میوه الویی
fruit salad سالاد میوه
fruit-wall چفته
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
fruit juice آب میوه
fruit-cake کیک میوه ایی
fruit fly کرم میوه
fruit flies کرم میوه
Do you have any fresh fruit? آیا میوه تازه دارید؟
fruit vegetables صیفیجات
key fruit نگین
dried fruit خشکبار
to bear fruit باریا میوه دادن
early fruit میوه پیش رس یا زودرس
stone fruit میوه هسته دار
fruit bat خفاش میوه خوارنواحی گرمسیر
fruit clipper کشتی سریع میوه بر
fruit of the womb میوه رحم
fruit of the womb میوه دل
fruit pulp گوشت میوه
fruit machines جک پات
passion fruit میوهی گل ساعت
fruit branch شاخهمیوه
fruit sugar fructose=
fruit wall چفته
myrobalan fruit شیر امله
dried fruit میوه خشک کرده
Please pass round the fruit . لطفا" میوه را دور بگردانید
fruit-picking ladder نردبانمیوهچینی
that fruit packs easily ان میوه را باسانی میتوان توی فرف یا حلبی ریخت
To pick flowers(fruit). گل ؟(میوه ) چیدن
principal types of citrus fruit انواععمدهمرکبات
principal types of stone fruit انواععمدهمیوههایهستهدار
principal types of tropical fruit انواععمدهمیوههایگرمسیری
section of a pome fruit: apple قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
fresh water ; fruit juice. آب شیرین (تازه )؛آب میوه
A reounding slap ; Juicy fruit. سیلی آبدار :میوه آبدار
Fruit -bearing (prlific) tree. درخت باردار ( بارآور )
section of a stone fruit: peach قسمتهایمختلفمیوههایهستهدار
Fresh flowers (fruit,eggs,milk). گل ( میوه ،تخم مر غ ،شیر )تازه
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
two way machine ماشین دو راهه
machine بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine sensible قابل درک توسط کامپیوتر
machine سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine بیت اجرا میشود
machine دستگاه
machine ماشین
machine کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
machine شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine تراشیدن ماشین
machine براده برداشتن
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine شیارانداختن روی فلز
machine تراشکاری کردن صیقل کردن
machine که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machine نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
printer machine ماشین چاپ
planing machine ماشین کندگی
printer machine دستگاه چاپ
open machine ماشین باز
punching machine ماشین سوراخکن
machine foundation پایه دستگاه
planer machine ماشین صفحه تراش
object machine ماشین مقصود
machine frame چارچوب دستگاه
multi way machine دستگاه چند راهه
machine gunner مسلسل چی
mowing machine علف چین
mowing machine ماشین علف چینی
mortising machine دستگاه کام کنی
punching machine دستگاه منگنه
punching machine دستگاه پانچ
machine fault نقص ماشین
scouring machine ماشین سایش
sanding machine ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
sandblast machine ماشین ماسه پاش
reeling machine چرخک
reeling machine ماشین نخ پیچی
reaping machine ماشین درو
machine dependent وابسته به ماشین
machine designer طراح ماشین
machine down time زمان توقف ماشین
machine down time زمان معطلی دستگاه
machine equipment تجهیزات ماشین
machine independent مستقل از ماشین
machine error خطای ماشین
machine fault عیب ماشین
scouring machine ماشین سمباده
molding machine دستگاه قالب گیری
machine instruction دستورالعمل ماشین
machine representation نمایش ماشیی
machine learning فراگیری ماشین
machine recognization بازشناختی توسط ماشین
machine readable قابل خواندن توسط ماشین
machine number عدد سرعت هواپیما
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine readable خواندنی توسط ماشین
machine oil روغن ماشین
machine oriented ماشین گرا
machine operating عملکرد ماشین
machine operator کارگردان ماشین
machine operator اپراتوردستگاه
machine operator متصدی ماشین
machine ringing زنگ ماشینی
machine run رانش ماشین
milling machine دستگاه فرز
milling machine ماشین فرز
milking machine ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
machine word کلمه ماشین
machine welding جوشکاری ماشینی
machine intelligence هوش ماشین
machine interupption وقفه ماشین
machine language زبان ماشین
machine translation ترجمه ماشینی
machine time زمان ماشین کاری
machine time وقت ماشین
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
machine run اجرای ماشین
machine operator اپراتور ماشین
freezing machine فریزر [غذا و آشپزخانه]
cog in the machine <idiom> قطرهای از دریا
kidney machine ماشینکمکیبرایافرادبیمار
synchronous machine ماشین همگام
sub-machine guns تیربار دستی
sub-machine guns تیربار خودکار
accept machine دستگاه پذیرنده
fax machine فاکس
drilling machine دستگاه مته [ابزار]
fuelling machine ماشینسوخت
machine hall راهرویماشین
rowing machine ماشینپایی
facsimile (machine) دستگاه فکس
drilling machine دریل [ابزار]
boring machine مته برقی [ابزار]
dyeing machine ماشین رنگرزی
sweeper [machine] ماشین خاکروب
boring machine دستگاه مته [ابزار]
drilling machine مته برقی [ابزار]
boring machine دریل [ابزار]
plaiting machine دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
pleating machine دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
plaiting machine دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
pleating machine دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
sub-machine guns مسلسل دستی
sub-machine gun تیربار خودکار
sub-machine gun تیربار دستی
fax (machine) دستگاه فکس
sunchronous machine ماشین سنکرون
swaging machine حلبی خمکن
synchronous machine ماشین همزمان
tabulating machine جدول بند
tabulating machine جدول نویس
talking machine گرامافون
talking machine دستگاه ضبط صوت
virtual machine دستگاه مجازی
spreading machine مقسم بتن
seeding machine ماشین تخم کاری
sequential machine ماشین ترتیبی
shaping machine دستگاه صفحه تراش
smart machine ماشین هوشیار
snow machine ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
sowing machine ماشین تخم کاری
sowing machine بذر افشان
spininning machine ماشین یا دستگاه ریسندگی
teaching machine ماشین اموزش
teaching machine ماشین تدریس
virtual machine ماشین مجازی
weighing machine ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
winding machine دستگاه سیم پیچی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com